سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت صبر مردان بر جفا
شنیدم که در خاک وخش از مهان
سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت زاهد و بربط زن
یکی بربطی در بغل داشت مست
مهدی اخوان ثالث : آخر شاهنامه
آخر شاهنامه
این شکسته چنگ بی قانون
نظام قاری : چند رساله
کتاب ده وصل
الحمدلله الذی البسنا اثاث الدین و الیقین و صلی الله علی محمد و آله و صحبه اجمعین. هذه رساله موسومه (بده وصل) فی الالبسه و الا قمشه من تالیفات العبد الضعیف (محمود بن امیر احمد المدبمو بنظام القاری) کساه الله لباس التقوی و البسه الله لباس العلم و الفتوی.
سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت جنید و سیرت او در تواضع
شنیدم که در دشت صنعا جنید
سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت لقمان حکیم
شنیدم که لقمان سیه‌فام بود
نظام قاری : قصاید
شمارهٔ ۸ - اسرار ابریشم
نرم دست گلی زصوف کیا
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۲۰
نه مضمون نقش می‌بندم نه لفظ از پرده می‌جوشم
سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت در معنی احتمال از دشمن از بهر دوست
یکی را چو سعدی دلی ساده بود
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱۲
شکر تو چسان کنم که شاید
محمدرضا شفیعی کدکنی : زمزمه ها
همچو شبنم
تا ز دیدار تو ای آرزوی جان دورم
افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۵
بسته بر قتل من آن ترک جفا پیشه کمر
سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت زاهد تبریزی
عزیزی در اقصای تبریز بود
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹
نزیبد پرده فانوس دیگر شمع سودا را
قائم مقام فراهانی : نامه‌های فارسی
شمارهٔ ۲ - خطاب به میرزا محمد علی آشتیانی
عالیجاه مقرب الخاقان میرزا محمدعلی بداند که: تعریف و توصیف چند که از سر عسکر ارزنه الروم، در ضمن شروح مرسله نوشته بود بنظر ما رسید و اگر سرعسکر که از دولت عثمانی وکیل مصالحه است دانا و عارف و واقف است، چنان نیست که وکیلی که ما از این دولت فرستاده باشیم، نادان و جاهل و غافل باشد. آن عالیجاه که او را به آن شدت عالم بآداب مناظره و استاد در فنون محاوره دیده و دانسته است این مطلب را نیز بداند که اگر ما پایه آن عالیجاه را در همین علوم و فنون دون پایه او می‌دیدیم و بهتر و برتر نمیدانستیم، با وکالت مطلقه در مقابل او نمیفرستادیم.
سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت حاتم اصم
گروهی برآنند از اهل سخن
سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت در معنی تواضع و نیازمندی
ز ویرانهٔ عارفی ژنده پوش
افسر کرمانی : غزلیات
شمارهٔ ۹۴
ماه من از شرم بر خورشید اختر پرورد
عطار نیشابوری : بخش دوم
(۱۰) حکایت ابوالفضل حسن و کلمات او در وقت نزع
چو بوالفضل حسن در نزع افتاد
سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت
به خشم از ملک بنده‌ای سربتافت