عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۰
ای شکر خوشه‌چین گفتارت
کمال‌الدین اسماعیل : قطعات
شمارهٔ ۳۰ - وله ایضا
در دام رهی فتاد امروز
خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۰۷
ای لبت خنده بر شراب زده
ادیب الممالک : قصاید
شمارهٔ ۴۲
روز دوشنبه دهم شعبان بود از سال هزار و سیصد و هشت که مطابق آمد با اول فروردین ماه جلالی و نوروز پارسیان که ملوک و رعیت ایران را بزرگترین جشنی بشمار آید. قضا را در این روز خانگیانم همه در بستر بودند و چنانم دل به بیم اندر بود که البته سخن گفتن نتوانستمی تا چه رسد که شعری گویم و از این روی در بار عام که همگی خواجه تاشانم در صف بودند جایگاهم تهی ماند. بناگاه از جانب خداوندم امیر نظام ایده الله تعالی بمن رسانیدند که خواجه بزرگ میفرماید آنجا که شاعران و دبیران ایستاده اند امیری را نمی بینم با اینکه در همه جشنی مداحی او را بفال نیکو گرفته ایم البته باید فریضه خود از گردن بگذارد و این مقام منیع بدیگر شاعران نسپارد. چون این شنیدم دلم بجای آمد و بهر گونه بود این ابیات بهم بسته براه آمدم و در آن هنگام رسیدم که نوبت شاعران گذشته و دستان سرایان و مغنیان سرود خود را بدستان همی خواندند با این همه من چکامه خود را با اجازت آن خداوند بی مثل و مانند فرو خواندم و حضرتش گوش فرا میداد و بهر بیت تحسین میفرمود تا بنهایت رسید. اما از آنجا که من برخلاف رویت دیگر شاعران که در این عصر داعیه دارند در یک قافیه و روی بستن دال و ذال یا معروف و مجهول را بصواب نمیدانم برخی حاشیه نشینان معانی الفاظ مرا ندانسته در یکدیگر همی نگریستند و یکی از متشاعران که بامنش در نهان رشکی بود فرصت بدست کرده بزبان آورد که ما رنجها بردیم تا رویت پیشینیان را چون فرخی و رودکی و عنصری و منوچهری درین عهد منسوخ کردیم و اسلوبی شیرین که بعباراتی سهل آراسته آید در پیش فرا نهادیم تا عالم و عامی را پسند آید و معانی آنرا همه کس فهم کند.
الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۲۰ - گرفتار شدن جاسوس عامربن ربیعه
بگفتش: که ای؟ وز کجا آمدی؟
عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹
بعدجوی از نفس سگ گر قرب جان می‌بایدت
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۷
چو گوی عرصة آفاق را به سر گشتیم
نیر تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۳
بستی برشته سر مو پای و دست ما
غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۹۰
ببین که در گل و مل جلوه گر برای تو کیست؟
ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعه‌ها و تک‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۸۱ - شراب عشق
فرخا حال و خوشا اقبال تو
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۸۱
ز هدهدان تفکر چو دررسید نشانش
حاجب شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۷
زاغ و لاغ شب در سفیده دم
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۲
گر چه زخمی رسیده است بر پایم
ملک‌الشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۱۸
در ماتمت ای‌ملک‌، مُلک خون بگریست
عطار نیشابوری : بخش بیست و یکم
الحكایة و التمثیل
پیش حیدر آمد آن درویش حال
صائب تبریزی : متفرقات
شمارهٔ ۱۴۴
سرو را از جلوه مستانه از جا می برد
ابوالحسن فراهانی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹
ای آن که غمت بدهر شور اندازد
ملک‌الشعرای بهار : کارنامهٔ زندان
در فایدهٔ علوم
علم از بهر چیست ای استاد
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۸۸
گر به اخلاص رخ خود به زمین سایی صبح
یغمای جندقی : بخش سوم
شمارهٔ ۸ - نامه ای حاکی از شرط بندی بین یغما و قاآنی
سرکار سردار را بنده ام و بامید آنکه جان بر وجودش فشانم زنده. اینک در صحبت سرکار قاآنیم و به دیدار مینو آثارش نقد در بهشت جاودانی. بر سر فرهنگ «فرسب» میان ایشان و من حرف است، بی حضور و رجوع فرهنگ جهانگیری داوری به مقطع نخواهد رسید. به صول عریضه فرهنگ فرزندی اسد را بدون عذر و بهانه بده آدم خودت بیارد که مجهولی معلوم شود. پنج من قند مایه نذر است، اگر نفرستی بیست و پنج هزار ضرر دانسته بمن خواهی زد و تو بمیری خواهم رنجید. حرره یغما.