مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۲
لطفی بکس ای رشک پری نیست ترا
ابن حسام خوسفی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۶
دلم صید کردی بدان چشم آهو
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۳
شوق اگر قافله سالار شود قافله را
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۹۴
گفتم ز غمت غنچهٔ دل وا نشود
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۱۸
نفس از ذکر شهد آن لبم گر بهره ور گردد
هجویری : باب آدابهم فی التّزویج و التّجرید
کشفُ الحجاب العاشر فی بیانِ منطقهم و حدودِ ألفاظهم و حقائقٍ معانیهم
بدان اسعدک اللّه که مر اهل هر صنعتی را و ارباب هر معاملتی را با یک‌دیگر اندر جریان اسرار خود عبارات است و کلمات که به‌جز ایشان معنی آن ندانند و مراد وضع عبارات دو چیز باشد: یکی حسن تفهیم و تسهیل غوامض را تا به فهم مرید نزدیک‌تر باشد و دیگر کتمان سر را از کسانی که اهل آن علم نباشند و دلایل آن واضح است. چنان‌که اهل لغت مخصوص‌اند به عباراتِ موضوع خود، چون: فعل ماضی و مستقبل و صحیح و معتل و اجوف و لفیف و ناقص و مثلهم و اهل نحو مخصوص‌اند به عباراتِ موضوع خود، چون: رفع و ضم و نصب و فتح و خفض و جر و کسر و منصرف و لاینصرف و غیره و اهل عروض مخصوص‌اند به عبارات موضوع خود،چون: بحور و دوایر و وتد و فاصله و آن‌چه بدین ماند و محاسبان مخصوص‌اند به عبارات موضوع خود، چون:فرد و زوج و ضرب و جذر و اضافت و تضعیف و تنصیف و جمع و تفریق و آن‌چه بدین ماند، و فقها مخصوص‌اند به عبارات موضوع خود، چون: علت و معلول و قیاس و اجتهاد و دفع و الزام و آن‌چه بدین ماند و محدثان همچنان، چون: مسند و مرسل و آحاد و متواتر و جرح و تعدیل وآنچه بدین ماند و متکلمان نیز به عبارات موضوع خود مخصوص‌اند چون عرض و جوهر و کل و جزء و جسم و جنس و تحیز و تولی، و آن‌چه بدین ماند. پس این طایفه را نیز الفاظ موضوع است مر کُمون و ظهور سخن خود را؛ تا اندر طریقت خود بدان تصرف کنند و آن را که خواهند باز نمایند و از آن که خواهند بپوشانند. پس من بعضی از آن کلمات را بیانی مشرح بیارم و فرق کنم میان هر دو کلمه که مرادشان از آن چه چیز است تا تو و خوانندگان این کتاب را فایده تمام شود، ان شاء اللّه.
اقبال لاهوری : پیام مشرق
مگو از مدعای زندگانی
مگو از مدعای زندگانی
ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۹
ای افسر کوه و چرخ را جوشن
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۴۶۵
گر که سیم و زر بسیار بود نادانرا
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۷۳
بسکه عاشق چشم تر بر نامه اش ناخوانده سود
خیالی بخارایی : قطعات
شمارهٔ ۳
ای وزیری که ملک و جاه تو را
واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۲۳۹
هست قفل کارهای بسته را از خود کلید
فضولی : رباعیات
شمارهٔ ۸
عمریست که باز عشق یارست مرا
نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۶
دهل و نای دریدیم به آوازه صبح
خیالی بخارایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۱
خیزید تا ز خاک درش درد سر بریم
اقبال لاهوری : پیام مشرق
همای علم تا افتد بدامت
همای علم تا افتد بدامت
احمد شاملو : باغ آینه
غروبِ «سيارود»
می‌چکد سمفونیِ شب
شاه نعمت‌الله ولی : قطعات
قطعهٔ شمارهٔ ۱۳
گر سبوئی شکست یا جامی
لبیبی : ابیات پراکنده در لغت نامه اسدی و مجمع الفرس سروری و فرهنگ جهانگیری و رشیدی
شمارهٔ ۹۳ - به شاهد لغت کالیدن، بمعنی گریختن
ز کالیدن یک تن از رزمگاه
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۵
ای بس که درینمقام دمها زده ایم