ملکالشعرای بهار : قطعات 
شمارهٔ ۳۸ - خطاب به شاه
هرکسی را به بر شاه جهان واسطهایست واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱
سر سبزی دل، به زهر درد است باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳۴
شوانم خواب در مرز گلان کرد سیف فرغانی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شمارهٔ ۹۴
چو هیچ مینکنی التفات با ما تو صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۴۵
درین زمان که عقیم است جمله صحبتها واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰
کجا عاقل بهستی دل نهاده است خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۶
الهی تو دوستان را به دشمنان می نمایی، درویشان را غم و اندوه دهی، بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی، از خاک آدم کنی و بادی چندان احسان کنی، سعداتش بر سر دیوان کنی و به فردوس او را میهمان کنی، مجلسش روضهٔ رضوان کنی، ناخوردن گندم با وی پیمان کنی، و خوردن آن در علم غیب پنهان کنی، آنکه او را زندان کنی و سالها گریان کنی، جباری تو کار جباران کنی، خداوند تو کار خداوندان کنی، تو عتاب و جنگ همه با دوستان کنی. مولوی : دفتر پنجم
بخش ۲۰ - صفت طاوس و طبع او و سبب کشتن ابراهیم علیهالسلام او را
آمدیم اکنون به طاووس دورنگ واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹
دماغ اهل فنا، از مکاره آزاد است رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۶ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ اگر بتو رسد نیکویى، تَسُؤْهُمْ ایشان را اندوهگن کند، وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصِیبَةٌ و اگر بتو رسد افتادى یا زیانى یا هزیمتى، یَقُولُوا گویند، قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ از آن بود که دست بآن زدیم پیش ازین و باز نشستیم، وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ. (۵۰) و برگردند شادان و نازان. سلمان ساوجی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - در مدح امیر شیخ حسن
شکوه افسر شاهی تراز کسوت عالم سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶
هر کس که درست قول و پیمان باشد طغرای مشهدی : ساقینامه
بخش ۱۳ - صوت دعا و آهنگ آمین
مغنی به غفلت مشو پای بست واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸
درا بخاطرم ای خرمی، که جا اینجاست نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۲۲ - لشکر کشیدن خاقان چین به جنگ بهرامگور
چون برآمد ز ماه تا ماهی مولوی : دفتر اول
بخش ۲۷ - مکر کردن مریدان کی خلوت را بشکن
جمله گفتند ای حکیم رخنه جو جامی : دفتر سوم
بخش ۴۲ - گفتار در احتیاج به طبیب که حفظ صحت به رأی وی منوط است و معالجه مرض به تدبیر وی مشروط
دل بود اوستاد کارگزار واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶
عالمی چون شهر کوران از غبار کثرت است امیر پازواری : ده و بیشتر از دهبیتیها
شمارهٔ ۱۶
امیر گنه:ای خرّم ویهارْ، چه کیشی؟ فریدون مشیری : تشنه طوفان
آتش
کاروان رفته بود و دیدهٔ من، همچنان خیره مانده بود به راه
        شمارهٔ ۳۸ - خطاب به شاه
هرکسی را به بر شاه جهان واسطهایست واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱
سر سبزی دل، به زهر درد است باباطاهر عریان همدانی : دوبیتیها
دوبیتی شمارهٔ ۳۴
شوانم خواب در مرز گلان کرد سیف فرغانی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
غزل شمارهٔ ۹۴
چو هیچ مینکنی التفات با ما تو صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۴۵
درین زمان که عقیم است جمله صحبتها واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰
کجا عاقل بهستی دل نهاده است خواجه عبدالله انصاری : مناجات نامه
مناجات شمارهٔ ۱۶
الهی تو دوستان را به دشمنان می نمایی، درویشان را غم و اندوه دهی، بیمار کنی و خود بیمارستان کنی، درمانده کنی و خود درمان کنی، از خاک آدم کنی و بادی چندان احسان کنی، سعداتش بر سر دیوان کنی و به فردوس او را میهمان کنی، مجلسش روضهٔ رضوان کنی، ناخوردن گندم با وی پیمان کنی، و خوردن آن در علم غیب پنهان کنی، آنکه او را زندان کنی و سالها گریان کنی، جباری تو کار جباران کنی، خداوند تو کار خداوندان کنی، تو عتاب و جنگ همه با دوستان کنی. مولوی : دفتر پنجم
بخش ۲۰ - صفت طاوس و طبع او و سبب کشتن ابراهیم علیهالسلام او را
آمدیم اکنون به طاووس دورنگ واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹
دماغ اهل فنا، از مکاره آزاد است رشیدالدین میبدی : ۹- سورة التوبة- مدنیة
۶ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنْ تُصِبْکَ حَسَنَةٌ اگر بتو رسد نیکویى، تَسُؤْهُمْ ایشان را اندوهگن کند، وَ إِنْ تُصِبْکَ مُصِیبَةٌ و اگر بتو رسد افتادى یا زیانى یا هزیمتى، یَقُولُوا گویند، قَدْ أَخَذْنا أَمْرَنا مِنْ قَبْلُ از آن بود که دست بآن زدیم پیش ازین و باز نشستیم، وَ یَتَوَلَّوْا وَ هُمْ فَرِحُونَ. (۵۰) و برگردند شادان و نازان. سلمان ساوجی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۰ - در مدح امیر شیخ حسن
شکوه افسر شاهی تراز کسوت عالم سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶
هر کس که درست قول و پیمان باشد طغرای مشهدی : ساقینامه
بخش ۱۳ - صوت دعا و آهنگ آمین
مغنی به غفلت مشو پای بست واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۸
درا بخاطرم ای خرمی، که جا اینجاست نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۲۲ - لشکر کشیدن خاقان چین به جنگ بهرامگور
چون برآمد ز ماه تا ماهی مولوی : دفتر اول
بخش ۲۷ - مکر کردن مریدان کی خلوت را بشکن
جمله گفتند ای حکیم رخنه جو جامی : دفتر سوم
بخش ۴۲ - گفتار در احتیاج به طبیب که حفظ صحت به رأی وی منوط است و معالجه مرض به تدبیر وی مشروط
دل بود اوستاد کارگزار واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶
عالمی چون شهر کوران از غبار کثرت است امیر پازواری : ده و بیشتر از دهبیتیها
شمارهٔ ۱۶
امیر گنه:ای خرّم ویهارْ، چه کیشی؟ فریدون مشیری : تشنه طوفان
آتش
کاروان رفته بود و دیدهٔ من، همچنان خیره مانده بود به راه
