خاقانی : قصاید و قطعات عربی
مطلع دوم
اعاد روحی هواء بغداد سعدی : قصاید و قطعات عربی
ایضا فی الغزل
ان لم امت یوم الوداع تأسفا جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱۰
از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور فزود رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام
۶ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللَّهِ الایة اذا مسّکم الضرّ فممّن ترومون کشفه؟ او نابکم امر فمن الّذى تؤمّلون لطمه؟ مسکین فرزند آدم که قدر این لطف نمیداند! و خطر این عزت نمىشناسد! درین آیت هم اظهار عزت و جلال است و بى نیازى خود از بندگان، هم تعبیه لطف و افضال است و نثار رحمت بر ایشان. میگوید: اگر بخداوندى خود از روى عدل بطشى نمایم برین خلقان، آن کیست که آن بطش از ایشان باز دارد، و ایشان را فریاد رسد؟ و اگر از کمینگاه غیب ناگاه علم رستاخیز بیرون آریم، این بندگان کجا گریزند؟ و دست در که زنند؟ و کرا خوانند؟ آن گه بکرم خود هم خود جواب داد که: بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ هم مرا خوانید، و مرا دانید، و کشف بلا از من خواهید، که قادر بر کمال منم. مفضل با نوال منم. دوست و یار نیکوکار نیکوخواه منم. جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۹
به لقای تو هر آن دیده که روشن باشد فردوسی : پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود
بخش ۱۰
ز کرمان کس آمد سوی اصفهان نهج البلاغه : حکمت ها
روش پاسخ به نيكى دیگران
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا سلیم تهرانی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰
کو ساقی، تا ره مروت سپرد جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۸
تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۹
سودا به کوه و دشت صلا میدهد مرا جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۷
بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۱۱
عرفی چه زنی طعن خرد بر من مست جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۶
نه همین عشق سر و تن دل و جان را هم خورد نهج البلاغه : خطبه ها
رد استدلال انصار و قريش در سقیفه
<strong> و من كلام له عليهالسلام قالوا لما انتهت إلى أمير المؤمنين عليهالسلام أنباء السقيفة بعد وفاة رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم </strong> رشیدالدین میبدی : ۴۳- سورة الزخرف- مکیه
۳ - النوبة الثانیة
قوله: الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ مفسران را در این آیت دو قولست: یک قول آنست که مراد باین، کفار و احزاباند که روز قیامت همه از یکدیگر بیزار شوند و دشمن یکدیگر باشند، همانست که جاى دیگر فرمود: ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً روز قیامت بیکدیگر کافر شوید و یکدیگر را نفرین کنید. جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۵
زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ افتد جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۴
از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می آرد جامی : تحفةالاحرار
بخش ۵۷ - حکایت عاشقی که در حضور معشوق به قصد دیگری دیده گشاد و بدان کج نظری از نظر معشوق افتاد
بوالهوسی بر سر راهی رسید جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۳
از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود قاآنی شیرازی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲
یک عمر شهان تربیت جیش کنند
مطلع دوم
اعاد روحی هواء بغداد سعدی : قصاید و قطعات عربی
ایضا فی الغزل
ان لم امت یوم الوداع تأسفا جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱۰
از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور فزود رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام
۶ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: قُلْ أَ رَأَیْتَکُمْ إِنْ أَتاکُمْ عَذابُ اللَّهِ الایة اذا مسّکم الضرّ فممّن ترومون کشفه؟ او نابکم امر فمن الّذى تؤمّلون لطمه؟ مسکین فرزند آدم که قدر این لطف نمیداند! و خطر این عزت نمىشناسد! درین آیت هم اظهار عزت و جلال است و بى نیازى خود از بندگان، هم تعبیه لطف و افضال است و نثار رحمت بر ایشان. میگوید: اگر بخداوندى خود از روى عدل بطشى نمایم برین خلقان، آن کیست که آن بطش از ایشان باز دارد، و ایشان را فریاد رسد؟ و اگر از کمینگاه غیب ناگاه علم رستاخیز بیرون آریم، این بندگان کجا گریزند؟ و دست در که زنند؟ و کرا خوانند؟ آن گه بکرم خود هم خود جواب داد که: بَلْ إِیَّاهُ تَدْعُونَ هم مرا خوانید، و مرا دانید، و کشف بلا از من خواهید، که قادر بر کمال منم. مفضل با نوال منم. دوست و یار نیکوکار نیکوخواه منم. جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۹
به لقای تو هر آن دیده که روشن باشد فردوسی : پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود
بخش ۱۰
ز کرمان کس آمد سوی اصفهان نهج البلاغه : حکمت ها
روش پاسخ به نيكى دیگران
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> إِذَا حُيِّيتَ بِتَحِيَّةٍ فَحَيِّ بِأَحْسَنَ مِنْهَا سلیم تهرانی : رباعیات
شمارهٔ ۴۰
کو ساقی، تا ره مروت سپرد جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۸
تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۹
سودا به کوه و دشت صلا میدهد مرا جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۷
بگو به پیرمغان که شبها به روی میخواره درنبندد عرفی شیرازی : رباعیها
رباعی شمارهٔ ۱۱
عرفی چه زنی طعن خرد بر من مست جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۶
نه همین عشق سر و تن دل و جان را هم خورد نهج البلاغه : خطبه ها
رد استدلال انصار و قريش در سقیفه
<strong> و من كلام له عليهالسلام قالوا لما انتهت إلى أمير المؤمنين عليهالسلام أنباء السقيفة بعد وفاة رسول الله صلىاللهعليهوآلهوسلم </strong> رشیدالدین میبدی : ۴۳- سورة الزخرف- مکیه
۳ - النوبة الثانیة
قوله: الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ مفسران را در این آیت دو قولست: یک قول آنست که مراد باین، کفار و احزاباند که روز قیامت همه از یکدیگر بیزار شوند و دشمن یکدیگر باشند، همانست که جاى دیگر فرمود: ثُمَّ یَوْمَ الْقِیامَةِ یَکْفُرُ بَعْضُکُمْ بِبَعْضٍ وَ یَلْعَنُ بَعْضُکُمْ بَعْضاً روز قیامت بیکدیگر کافر شوید و یکدیگر را نفرین کنید. جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۵
زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ افتد جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۴
از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می آرد جامی : تحفةالاحرار
بخش ۵۷ - حکایت عاشقی که در حضور معشوق به قصد دیگری دیده گشاد و بدان کج نظری از نظر معشوق افتاد
بوالهوسی بر سر راهی رسید جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰۳
از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود قاآنی شیرازی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲
یک عمر شهان تربیت جیش کنند