سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۳
شکفته گل ز بر خار ما همیشه رود
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۰
نیست مسموع آنکه گفتی با تو ما را جنگ نیست
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۲
چه عیش ها که اسیران به وصل ساز کنند
شاه نعمت‌الله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۶
تا داروی دردم سبب درمان شد
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۱
ز بالین همنشینم هر نفس غمناک برخیزد
طغرای مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۱
برخورد چون به گل روی تو نظاره ما
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۰
در ره عشق بتان جان ز بلا نتوان برد
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۹
گل پی نکهت او دست دعا کرد بلند
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۱۶
هر که شد با درد قانع از مداوا فارغ است
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۸
اضطراب دلم از شوق تو دیدن دارد
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۷
از قفای زلف مشکین تو عنبر می دود
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۶
ای دریده ز تو گل پیرهن خون آلود
هجویری : بابُ فی ذِکرِ أئمَّتِهم مِنَ المتأخّرین، رضوانُ اللّه علیهم اجمعین
بابُ فی ذِکرِ أئمَّتِهم مِنَ المتأخّرین، رضوانُ اللّه علیهم اجمعین
بدان جَبَرک اللّه که اندر زمانهٔ ما گروهی‌اند که طاقت حمل ریاضت ندارند و بی ریاضت ریاست طلب کنند و همه اهل این قصه را چون خود پندارند، و چون سخن گذشتگان بشنوند و شرف ایشان ببینند و معاملات ایشان برخوانند، اندر خود نگاه کنند، خود را از آن دور یابند، برگشان نباشد که گویند: «مانه آنیم»؛ فاما گویند: «اندر زمانهٔ ما این چنین کسان نمانده اند.» این قول از ایشان محال باشد؛ از آن‌چه خداوند تعالی هرگز زمین را بی حجت ندارد و هرگز این امت را بی ولی؛ کما قال النّبی، علیه السّلام: «لایَزالُ طائِفَةٌ مِنْ أُمَّتی عَلی الْخَیرِ والحَقِّ حتّی تَقومَ السّاعَةُ»؛ و لقوله، علیه السّلام: «لایَزالُ مِنْ أُمَّتی أربعونَ عَلی خُلُقِ إبراهیمَ.» هرگز امت من خالی نباشند از طایفه‌ای که ایشان بر خیر و حق باشند تا قیامت و همیشه در امت من چهل تن بر خوی ابراهیم پیغمبر علیه السّلام باشند.
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۵
ننگ مستی تا به کی قدر کمالم بشکند
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۴
چه رنگ ها که ازین سیمتن شکسته شود
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷۳
جز خم می کو کسی تا چاره ی پیری کند
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۳
بهای عشق که داند که در جهان چنداست
رشیدالدین میبدی : ۱۰۰- سورة العادیات- المکیة
النوبة الثانیة
این سوره یازده آیتست، چهل کلمه، صد و شصت و سه حرف، جمله به مکه فرو آمد بقول جماعتى مفسّران و قومى در مدنیّات شمرند، گویند: به مدینه فرو آمده، و درین سوره ناسخ و منسوخ نیست. ابى کعب روایت کند از مصطفى (ص) که گفت: هر که سوره «و العادیات» بر خواند، او را بعدد هر مؤمنى که شب مزدلفه در مزدلفه باشد و اندر آن جمع بود، ده نیکى بنویسند و همچنانست که آنجا حاضر بود.
بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۴۰۳
دیوانه شد دل در برم زنجیر زلف یار کو
مجد همگر : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۲
با دل سخن خویش بگفتم به نهفت