رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام‏
۱ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم ملیک لا یستظهر بجیش و عدد، اسم عزیز لا یتعزز بقوم و عدد، اسم عظیم لا یحصره زمان و لا امد، و لا یدرکه غایة و مرد، تعالى عن المثل و الند، و الشبه و الولد، و هو الواحد الاحد، القیوم الصمد، لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ. نام خداوندیست باقى و پاینده بى‏امد، غالب و تاونده بى‏یار و بى‏مدد، در ذات احد است بى عدد، در صفات قیوم و صمد، بى شریک و بى‏نظیر، بى‏مشیر و بى‏ولد، نه فضل او را حد، نه حکم او را رد، لم یلد و لم یولد، از ازل تا ابد. خدایى عظیم، جبارى کریم، ماجدى نام‏دار قدیم، صاحب هر غریب، مونس هر وحید، مایه هر درویش، پناه هر دل ریش. کردش همه پاک، و گفتنش همه راست، علمش بى نهایت، و رحمت بیکران، زیبا صنع و شیرین ساخت، نعمت بخش و نوبت ساز، و مهربان نهانست، نهان از دریافت چون، و از قیاس وهمها بیرون، و پاک از گمان و پندار و ایدون، برتر از هر چه خرد نشان داد، دور از هر چه پنداشت بدان افتاد، پاک از هر اساس که تفکر و بحث نهاد، تفکر و بحث بعلم و عقل خود در ذات و صفات وى حرام، تصدیق ظاهر و قبول منقول و تسلیم معانى در دین ما را تمام، این خود زبان علم است باشارت شریعت، مزدوران را مایه، و بهشت‏جویان را سرمایه. باز عارفان و خدا شناسان را زبانى دیگر است، و رمزى دیگر. زبانشان زبان کشف، و رمزشان رمز محبت. باشارت حقیقت زبان علم بروایت است و زبان کشف بعنایت. روایتى بر سر عالم رایت است، و عنایتى در دو گیتى آیت. روایتى مزدور است و طالب حور، عنایتى در بحر عیان غرقه نور.
مولوی : دفتر اول
بخش ۱۴۹ - گفتن مهمان یوسف علیه‌السلام کی آینه‌ای آوردمت کی تا هر باری کی در وی نگری روی خوب خویش را بینی مرا یاد کنی
گفت یوسف هین بیاور ارمغان
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۹۲
ای به قد چون سرو نازی صد هزاران آفرین
آذر بیگدلی : قطعات
شمارهٔ ۳۶ - قطعه
دو نگاهی که کردمت همه عمر
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۱۷
از یار ز ناسازی اغیار گذشتیم
یغمای جندقی : بخش سوم
شمارهٔ ۲۱
فدایت شوم، ارمان رنج ابراهیم و رحمن مایه تاخیر حرکت شد. غالبا این دو سه روزه قاید تقدیر عنانگیر باشد، و بعون خدائی و فرخ سروش استیفای خدمت حاصل گردد. من هرگز از در صورت قرب اندیشی صحبت نگشته ام، و خدام عالی نیز از در دید و درایت بر این خاکسار نگذشته. اجمالا قبل از ملاقات اگر حرفی دو از گوهر و خوی خود عرضه دارم شنعت عقلی تعلق نگیرد. معایب من بر محاسن رجحان دارد، ولی نه آن عیب که ضرر و زیان آن مایه خلل و زلل کار دیگران باشد، تیمارش با خداست اگر عزت دهد آسوده خواهم زیست و اگر خوار دارد چشم حسرتی باز خواهم کرد. دلم میخواست اولاد من نیز اگر عیبی دارند عاید روزگار خود ایشان باشد.
نهج البلاغه : حکمت ها
اعتدال در بخشش و حسابگرى
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> كُنْ سَمْحاً وَ لاَ تَكُنْ مُبَذِّراً وَ كُنْ مُقَدِّراً وَ لاَ تَكُنْ مُقَتِّراً
صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷
تابه فکر خود فتادم، روزگار از دست رفت
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۶۲
از سودا آفرینش دل مکدر بازگشت
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۱۶
در باغ شدم صبوح و گل می‌چیدم
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۲۷۹
خون پامال بود شبنم گلزار وطن
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۴۶
زپرده داری هستی است در حجاب، نفس
خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۱
روی تو را در رکاب شمس و قمر می‌رود
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳۹
از سر کوی تو با صدگونه سودا می‌روم
قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۹
با شمع چو پروانه به محفل نتوان رفت
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵
درین نه آشیان غیر از پر عنقا نشد پیدا
سعدی : باب سوم در فضیلت قناعت
حکایت شمارهٔ ۱۸
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان در هم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم.
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۱۶
یوسف هندی نژاد من مرا از بر گریخت
فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۱
چو مشاطه بدست آن چین زلف خم بخم گیرد
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۸۲
شود ز داغ دل عاشقان خسته درست