قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۴
بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبار انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۹۵
گر شعر در مراد میبگشادی عطار نیشابوری : وصلت نامه
در ترغیب سالک در سلوک
جهد کن ای دوست تا واصل شوی مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۱۳
ای جان جان جانها جانی و چیز دیگر مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۸
ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۲۱۹
گل را به رو اگر نشناسیم عیب نیست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴
امروز من و جام صبوحی در دست صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱۹۷
حیران عشق او زر وگوهر چه می کند نهج البلاغه : حکمت ها
زيان آرزوهاى طولانی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ أَطَالَ اَلْأَمَلَ أَسَاءَ اَلْعَمَلَ خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۹
دشمن به غلط گفت که من فلسفیم مولوی : دفتر دوم
بخش ۱۷ - شکایت کردن اهل زندان پیش وکیل قاضی از دست آن مفلس
با وکیل قاضی ادراکمند مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۲
آن را که غمی باشد و بتواند گفت رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۷ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ کریم است و مهربان، لطیف است و نگاهبان، خداوند جهان و جهانیان، فریاد رس نومیدان، ذخیره منقطعان، چاره بیچارگان، نوازنده رنجوران، رهاننده بندوران، در نگر بحال پیغمبران و رسولان که هر یکى را ازیشان رنجى دیگر بود و اندوهى دیگر، منت نهاد بریشان و جهانیان را گفت باز برنده اندوهان و رهاننده ایشان منم. آنک نوح پیغمبر در دست قوم خویش گرفتار شده و درمانده، و شخص عزیز وى نشانه زخم ایشان شده. رب العالمین گفت وَ نَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ آخر او را از دست ایشان رهانیدیم، و اندوهان وى را پایان پدید کردیم. و در حق لوط پیغامبر گفت وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی کانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ. و در حق ایوب پیغامبر گفت فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ و در حق یونس گفت وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ او را از غم برهانیدیم و از ظلمتها بیرون آوردیم و درد وى را مرهم پدید کردیم. در حق موسى و بنى اسرائیل همین میگوید، و منت مىنهد وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ در عذاب و رنج فرعون بودند کارهاى دشوار و بار گران بریشان مىنهاد و فرزندان ایشان را میکشت، آخر آن محنت ایشان را پایان پدید کردیم، و آن رنج ازیشان برداشتیم، و آن غمّ و آن همّ از دل ایشان برگرفتیم. صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۳۰۷
صدای پا نبود در خرام درویشان مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۱۲
الا یا مالکا رق الزمان عطار نیشابوری : پندنامه
در صفت ذکر الله تعالی
باش دایم ای پسر با یاد حق شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴۳
جان عالم آدم است و دیگران همچون بدن سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۴
بگذشت بر آب چشم همچون جویم عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۵
دوش درآمد ز درم صبحگاه صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۳۰
چند روزی می دهم دل رابه دلجوی دگر
شمارهٔ ۲۸۴
بی درد عشق، شادی و غم را چه اعتبار انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۹۵
گر شعر در مراد میبگشادی عطار نیشابوری : وصلت نامه
در ترغیب سالک در سلوک
جهد کن ای دوست تا واصل شوی مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۱۳
ای جان جان جانها جانی و چیز دیگر مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۸
ز بهر غیرت آموخت آدم اسما را صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۲۱۹
گل را به رو اگر نشناسیم عیب نیست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴
امروز من و جام صبوحی در دست صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱۹۷
حیران عشق او زر وگوهر چه می کند نهج البلاغه : حکمت ها
زيان آرزوهاى طولانی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> مَنْ أَطَالَ اَلْأَمَلَ أَسَاءَ اَلْعَمَلَ خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۹
دشمن به غلط گفت که من فلسفیم مولوی : دفتر دوم
بخش ۱۷ - شکایت کردن اهل زندان پیش وکیل قاضی از دست آن مفلس
با وکیل قاضی ادراکمند مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۲
آن را که غمی باشد و بتواند گفت رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۷ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ کریم است و مهربان، لطیف است و نگاهبان، خداوند جهان و جهانیان، فریاد رس نومیدان، ذخیره منقطعان، چاره بیچارگان، نوازنده رنجوران، رهاننده بندوران، در نگر بحال پیغمبران و رسولان که هر یکى را ازیشان رنجى دیگر بود و اندوهى دیگر، منت نهاد بریشان و جهانیان را گفت باز برنده اندوهان و رهاننده ایشان منم. آنک نوح پیغمبر در دست قوم خویش گرفتار شده و درمانده، و شخص عزیز وى نشانه زخم ایشان شده. رب العالمین گفت وَ نَجَّیْناهُ وَ أَهْلَهُ مِنَ الْکَرْبِ الْعَظِیمِ آخر او را از دست ایشان رهانیدیم، و اندوهان وى را پایان پدید کردیم. و در حق لوط پیغامبر گفت وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْقَرْیَةِ الَّتِی کانَتْ تَعْمَلُ الْخَبائِثَ. و در حق ایوب پیغامبر گفت فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ و در حق یونس گفت وَ نَجَّیْناهُ مِنَ الْغَمِّ او را از غم برهانیدیم و از ظلمتها بیرون آوردیم و درد وى را مرهم پدید کردیم. در حق موسى و بنى اسرائیل همین میگوید، و منت مىنهد وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ در عذاب و رنج فرعون بودند کارهاى دشوار و بار گران بریشان مىنهاد و فرزندان ایشان را میکشت، آخر آن محنت ایشان را پایان پدید کردیم، و آن رنج ازیشان برداشتیم، و آن غمّ و آن همّ از دل ایشان برگرفتیم. صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۳۰۷
صدای پا نبود در خرام درویشان مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۲۱۲
الا یا مالکا رق الزمان عطار نیشابوری : پندنامه
در صفت ذکر الله تعالی
باش دایم ای پسر با یاد حق شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۴۳
جان عالم آدم است و دیگران همچون بدن سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۴
بگذشت بر آب چشم همچون جویم عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۵
دوش درآمد ز درم صبحگاه صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۳۰
چند روزی می دهم دل رابه دلجوی دگر