حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۳۴
گر دست رسد در سر زلفین تو بازم
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴
در دل آن را که روشنایی نیست
اقبال لاهوری : رموز بیخودی
در معنی اینکه حیات ملیه مرکز محسوس میخواهد و مرکز ملت اسلامیه بیت الحرام است
می گشایم عقده از کار حیات
قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۹۱
زلفت بود به کام، دلی را که داغ نیست
فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴۰
چون دم تیغ تو قصد جان ستانی می‌کند
فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱
چو آفتاب رخت سایه بر جهان انداخت
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۵
از مردم چشم تو دل زلفت بیغما میبرد
صابر همدانی : رباعیات
شمارهٔ ۴
گر باد مخالفی وزید از چپ و راست
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۱
گر آیی تنگ یک شب در بر ما
ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۹
اگر کار بوده است و رفته قلم
رفیق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۶۵
فصل گل شد، سیر باغ و بوستانم آرزوست
ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۲۹
جلوه گر در پرده آمد آفتاب
فردوسی : داستان سیاوش
بخش ۱۸
بسا رنجها کز جهان دیده‌اند
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۳۱
شور سودای تو در کودکی، استادم بود
سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت در این معنی
یکی قطره باران ز ابری چکید
ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰
این تخت سخت گنبد گردان سرای ماست
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۳۹
خرم آن روزی که من با دوست کاری داشتم
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۱
دل جز ره عشق تو نپوید هرگز
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۹۱
گفتم به فراق مدتی بگزارم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۶۷
عشقی آمد که عشقها سودا شد