عطار نیشابوری : باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر
شمارهٔ ۶۱
از گلشن دل نصیب من خار رسید رشیدالدین میبدی : ۳۹- سورة الزمر- مکیة
۳ - النوبة الثالثة
قوله: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ... بدانکه دل آدمى را چهار پرده است: پرده اول صدر است مستقر عهد اسلام لقوله تعالى: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ، پرده دوم قلب است محل نور ایمان لقوله تعالى: کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ، پرده سوم فؤاد است سراپرده مشاهدت حقّ لقوله: ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى، پرده چهارم شغاف است محطّ رحل عشق لقوله: قَدْ شَغَفَها حُبًّا. این چهار پرده هر یکى را خاصیتى است و از حق بهر یکى نظرى، رب العالمین چون خواهد که رمیدهاى را بکمند لطف در راه دین خویش کشد، اول نظرى کند بصد روى تا سینه وى از هواها و بدعتها پاک گردد و قدم وى بر جاده سنت مستقیم شود، پس نظرى کند بقلب وى تا از آلایش دنیا و اخلاق نکوهیده چون عجب و حسد و کبر و ریا و حرص و عداوت و رعونت پاک گردد و در راه ورع روان شود پس نظرى کند بفؤاد وى و او را از علائق و خلائق باز برد، چشمه علم و حکمت در دل وى گشاید، نور هدایت تحفه نقطه وى گرداند، چنانک فرمود: فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ، پس نظرى کند بشغاف وى، نظرى و چه نظرى! نظرى که بر روى جان نگارست و درخت سرور از وى ببارست و دیده طرب بوى بیدارست. نظرى که درخت است و صحبت دوست سایه آن، نظرى که شراب است و دل عارف پیرایه آن. مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۲۵
بتا گر مرا تو ببینی، ندانی سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت
به خشم از ملک بندهای سربتافت صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۲۴۵
شکوه حسن فزون گردد از لباس جلال صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۲۱
می در پیاله خون جگر می شود مرا فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۶
بیاد قد تو بر سینه هر الف که بریدم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۲۰
دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۴
ما چارهٔ عالمیم و بیچارهٔ تو صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۰۰
نبرده خط ز عذار تو آب و تاب هنوز صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۳۸۷
در بیخودی گذشت زمان شباب من سنایی غزنوی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۴
ای حریفان ما نه زین دستیم دستی برنهید انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۸۷ - در ستایش سخن خود
بزرگوارا با آنکه معرضم ز سخن مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۴۹
صبح آمد و وقت روشنائی آمد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۱۵
هم پهلوی خم سر نه، ای خواجهٔ هرجایی نهج البلاغه : حکمت ها
آزمايش الهی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۱۱
چون مردن تو چارهٔ یکبارگی است صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۸۷
گر نباشم من غبار آستانی گو مباش صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۰
می پرد چشم به خال لب جانانه مرا عطار نیشابوری : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵
دم عیسی است که بوی گل تر میآرد
شمارهٔ ۶۱
از گلشن دل نصیب من خار رسید رشیدالدین میبدی : ۳۹- سورة الزمر- مکیة
۳ - النوبة الثالثة
قوله: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ... بدانکه دل آدمى را چهار پرده است: پرده اول صدر است مستقر عهد اسلام لقوله تعالى: أَ فَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ، پرده دوم قلب است محل نور ایمان لقوله تعالى: کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ، پرده سوم فؤاد است سراپرده مشاهدت حقّ لقوله: ما کَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى، پرده چهارم شغاف است محطّ رحل عشق لقوله: قَدْ شَغَفَها حُبًّا. این چهار پرده هر یکى را خاصیتى است و از حق بهر یکى نظرى، رب العالمین چون خواهد که رمیدهاى را بکمند لطف در راه دین خویش کشد، اول نظرى کند بصد روى تا سینه وى از هواها و بدعتها پاک گردد و قدم وى بر جاده سنت مستقیم شود، پس نظرى کند بقلب وى تا از آلایش دنیا و اخلاق نکوهیده چون عجب و حسد و کبر و ریا و حرص و عداوت و رعونت پاک گردد و در راه ورع روان شود پس نظرى کند بفؤاد وى و او را از علائق و خلائق باز برد، چشمه علم و حکمت در دل وى گشاید، نور هدایت تحفه نقطه وى گرداند، چنانک فرمود: فَهُوَ عَلى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ، پس نظرى کند بشغاف وى، نظرى و چه نظرى! نظرى که بر روى جان نگارست و درخت سرور از وى ببارست و دیده طرب بوى بیدارست. نظرى که درخت است و صحبت دوست سایه آن، نظرى که شراب است و دل عارف پیرایه آن. مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۲۵
بتا گر مرا تو ببینی، ندانی سعدی : باب چهارم در تواضع
حکایت
به خشم از ملک بندهای سربتافت صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۲۴۵
شکوه حسن فزون گردد از لباس جلال صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۲۱
می در پیاله خون جگر می شود مرا فضولی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۶
بیاد قد تو بر سینه هر الف که بریدم مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۲۰
دام دگر نهادهام تا که مگر بگیرمش مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۸۴
ما چارهٔ عالمیم و بیچارهٔ تو صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۰۰
نبرده خط ز عذار تو آب و تاب هنوز صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۳۸۷
در بیخودی گذشت زمان شباب من سنایی غزنوی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۴
ای حریفان ما نه زین دستیم دستی برنهید انوری : مقطعات
شمارهٔ ۴۸۷ - در ستایش سخن خود
بزرگوارا با آنکه معرضم ز سخن مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۴۹
صبح آمد و وقت روشنائی آمد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۱۵
هم پهلوی خم سر نه، ای خواجهٔ هرجایی نهج البلاغه : حکمت ها
آزمايش الهی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ عطار نیشابوری : باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن
شمارهٔ ۱۱
چون مردن تو چارهٔ یکبارگی است صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۸۷
گر نباشم من غبار آستانی گو مباش صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۰
می پرد چشم به خال لب جانانه مرا عطار نیشابوری : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵
دم عیسی است که بوی گل تر میآرد