واعظ قزوینی : غزلیات
شمارهٔ ۴۳
دولتی نیست به از تیغ تو بیباک مرا
یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۸۹ - به یکی از نزدیکان خویش نگاشته
برون از پرده چنگ و چغانه
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۸۰
روی تو غنچه ساخت گل آفتاب را
عطار نیشابوری : بخش بیست و دوم
الحكایة ‌و التمثیل
بود شوریده دلی دیوانهٔ
پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
دو همدرد
بلبلی گفت بکنج قفسی
شاه نعمت‌الله ولی : دوبیتی‌ها
دوبیتی شمارهٔ ۱۰۳
ماضی و مستقبلت گر حال شد
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۹
می می کند خیال تنک ظرف آب را
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴۲۶
چند از غفلت به عیب دیگران گویاشوم
اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶۴
ای سنبل زلف سیهت چین همه بر چین
نهج البلاغه : حکمت ها
موعظه ای کامل و جامع
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام لِرَجُلٍ سَأَلَهُ أَنْ يَعِظَهُ </strong>
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۶۹
ای آنکه تو بر فلک وطن داشته‌ای
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۶۹۷
چه مشکل‌خوان خطی دارد سر زلف پریشانش
رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره‏
۳۰ - النوبة الاولى
قوله تعالى: لَیْسَ الْبِرَّ نیکى و پارسایى نه همه آنست أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ که رویهاى خویش فرا دارید در نماز، قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ سوى مشرق که بر آمدن گاه آفتابست و مغرب که فرو شدن گاه است، وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ و لکن نیک مردى آن کس است که بگرود بخداى وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ و روز رستاخیز وَ الْمَلائِکَةِ و فریشتگان وَ الْکِتابِ و کتاب خداى وَ النَّبِیِّینَ و پیغامبران وَ آتَى الْمالَ و مال دهد عَلى‏ حُبِّهِ بر دوستى او ذَوِی الْقُرْبى‏ درویشان خویشاوندان را وَ الْیَتامى‏ و نارسیدگان پدر مردگان را وَ الْمَساکِینَ و درویشان تنگ دستان را، وَ ابْنَ السَّبِیلِ و راه گذریان را وَ السَّائِلِینَ و خواهندگان را وَ فِی الرِّقابِ و در آزادى بردگان را، وَ أَقامَ الصَّلاةَ و نماز بپاى دارد بهنگام وَ آتَى الزَّکاةَ و از مال خود زکاة دهد، وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ و باز آمدگان به پیمان خویش با خداى و با خلق إِذا عاهَدُوا هر گه که پیمان بندند، وَ الصَّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ و شکیبایان در بیمناکیها و در تنگیها، وَ حِینَ الْبَأْسِ و در وقت جنگ، أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا ایشانند که چون گفتند که نیکانیم راست گفتند، وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ (۱۷۷) و باز پرهیزندگان از خشم و عذاب خداى تعالى ایشانند.
خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰
امروز تو را دسترس فردا نیست
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۷۸
چشمی که شد ز دیدن حسن آفرین جدا
سعدی : غزلیات
غزل ۳۰۱
هر شب اندیشه دیگر کنم و رای دگر
سعدی : غزلیات
غزل ۳۲۹
خوش است درد که باشد امید درمانش
نهج البلاغه : حکمت ها
امید به رحمت و ترس از عذاب الهى
<strong> وَ قَالَ عليه‌السلام </strong> لاَ تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ عَذَابَ اَللَّهِ لِقَوْلِهِ تَعَالَى فَلاٰ يَأْمَنُ مَكْرَ اَللّٰهِ إِلاَّ اَلْقَوْمُ اَلْخٰاسِرُونَ
نهج البلاغه : خطبه ها
آموزش نظامى
<strong> و من كلام له عليه‌السلام لابنه محمد بن الحنفية لما أعطاه الراية يوم الجمل </strong> تَزُولُ اَلْجِبَالُ وَ لاَ تَزُلْ
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۹۱۲
گر آنکه امین و محرم این رازی