اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۰
زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری دگر
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۶
برفت یار من و یادگار ماند مرا
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۸
از ما فلک دون چه به یغما بستاند؟
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۳۴۷
کوته نظران زلف سیه کار ندانند
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۳
خوش آنکه، دلم در شکن زلف تو جا داشت
اوحدی مراغه‌ای : جام جم
حکایت
داشت عیسی خری کبود به رنگ
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۲
کار دل و خراش، به هم عشق واگذاشت
ادیب الممالک : غزلیات
شمارهٔ ۹۶
مرد چوباشد بوقت کار هراسان
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱۰۴
انگور ما رسید و به خم رفت وباده شد
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۸
به گل ترانهٔ مرغان بی نوا عبث است
حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۴۶
صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری
سعدی : باب هفتم در عالم تربیت
حکایت
شنیدم که از پارسایان یکی
ملک‌الشعرای بهار : قطعات
شمارهٔ ۸۷ - جواب تبریک شوریده به فرمانفرما
قطعهٔ شعر ز شوریده شنیدم که در آن
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۶۵
برآ از خویش زاهد، وقت شبگیر خرابات است
مولوی : دفتر اول
بخش ۱۵۲ - اعتماد کردن هاروت و ماروت بر عصمت خویش و امیری اهل دنیا خواستن و در فتنه افتادن
همچو هاروت و چو ماروت شهیر
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۳۱
گفت لبم چون شکر ارزد گنج گهر
رشیدالدین میبدی : ۴- سورة النساء- مدنیة
۹ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: فَکَیْفَ إِذا جِئْنا الآیة این کلمه تعظیم است، بلفظ تعجّب میگوید، و در ضمن آن توبیخ منافقان و جهودان است که صفت ایشان از پیش رفت.
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۶۶
ای سراندازان همه در عشق تو پا کوفته
حزین لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳۶
زاهد از ساغر شراب گریخت
ملک‌الشعرای بهار : قصاید
شمارهٔ ۲۴۲ - صدر اصفهان
گر که صدر اندر اصفهان نبدی