فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۹
از سر گذشتگان را تاج و کمر مبارک سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۰
تن در غم تو در آب منزل دارد مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۰
گر مشتاقی به پیش مشتاق نشین نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را
چون دید پدر به حال فرزند نهج البلاغه : خطبه ها
عجائب آفرينش طاووس
<strong> و من خطبة له عليهالسلام يذكر فيها عجيب خلقة الطاوس </strong> <strong> خلقة الطيور </strong> خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۳۳۷ - در نکوهش بغداد
ای باغ داد و بیضهٔ بغداد مرحبا ترانه های کودکانه : بخش اول
گرگه اومد تو گله
اتل متل توتوله عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۴۶۸
هرگز گله از دوست به محرم نفروشم طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۶
صبح محشر که من از خواب گران برخیزم ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۵۹
دارم ز جفای فلک آینه گون اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۳
ز بس کز سست پیوندی گهش صلحست و گه جنگست الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۱۸ - غنیمت گرفت ابراهیم اموال سپاه مصعب را
شنیدند این چون از آن حق پرست شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۵۳
وجود علم و عمل چون عطای حضرت اوست سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
در تغیر روزگار و انتقال مملکت
شنیدم که در مصر میری اجل جامی : سبحةالابرار
بخش ۷۳ - عقد بیست و دوم در قرب که عبارت است از استغراق وجود سالک در عین جمع به غیبت از همه چیز تا غایتی که از صفت قرب نیز
ای زده در صف دوران دم قرب فردوسی : ضحاک
بخش ۴
برآمد برین روزگار دراز سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۵
ما جان فدای آن رخ نیکوش می کنیم مولوی : المجلس الثانی
من فوائده رزقنا الله من موائده
الحمدلله الذی اﻟﻒ بين عجائب الفطر، الغالب علی الکون بما قضی و قدر قسم المواهب علی البشرنافذ مشیتّه و انقاد کل جبار فی زمام الذل بحسن تقدیره و استکان کل کائن فی میادین صنعه و تدبيره احمده و الحمد مدعاه لزواید نعمه و اشکره و الشکر مستزید لغرائب کرمه، و اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و اشهد ان محمداً رسول الله الملک الخلاق المبعوث الی مکارم الاخلاق الباعث بحسن العمل، الناهی عن اتباع الهوی و الزلل صلی الله علیه و علی آله و اصحابه و ازواجه الطیبين الطاهرین و سلم تسلیماً کثيراً. عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۸۸
در عشق عاشق را تلوین بود و تمکین بود تلوین با بقاء صفت بود و تمکین در فناء صفت بود صاحب تلوین بخود قائم بود و صاحب تمکین بمعشوق قائم بود صاحب تلوین طالب و صاحب تمکین واصل بود مهتر کلیم صاحب تلوین بود اضافت فعل او بدو کردند وَلَمّا جاءَ مُوسی لِمیقاتِنا مهتر حبیب صاحب تمکین بوداضافت فعل او بخود کردند وَمارَمَیْتَ اِذْرَمَیْتَ وَلکِنَّ اللّهَ رَمی.. اما عاشق را هرچه در تلوین عشق بباد شود در تمکین عشق بدو باز رسد و این مقامی عالی است و درجه متعالی زیرا که در تمکین عشق عاشق بدرجۀ رسد که وصل و فراق و هستی و نیستی بنزد همت او یکسان بود و ادراک این سر نه آسان بود ای برادر معشوق را بخود نه وصال است و نه فراق چون عاشق در غلبۀ حال ازولایت خود بیرون افتد و از اوصاف خود فانی شود هر آینه بدو بقا یابد و از او لقا یابد چون از او لقا یافت و بقا بدو یافت چون درخود نگرد مقصود بیند بعد از آن او را از خود در خود نه فراق بود و نه وصال لَیْسَ عِنْدَ رَبِّکُم صَباحٌ وَلامَساءٌ. عطار نیشابوری : بخش سی و سوم
الحكایة و التمثیل
عاشقی میرفت سوی حج مگر
شمارهٔ ۴۹۹
از سر گذشتگان را تاج و کمر مبارک سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۰
تن در غم تو در آب منزل دارد مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۰۰
گر مشتاقی به پیش مشتاق نشین نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۱۷ - پند دادن پدر مجنون را
چون دید پدر به حال فرزند نهج البلاغه : خطبه ها
عجائب آفرينش طاووس
<strong> و من خطبة له عليهالسلام يذكر فيها عجيب خلقة الطاوس </strong> <strong> خلقة الطيور </strong> خاقانی : قطعات
شمارهٔ ۳۳۷ - در نکوهش بغداد
ای باغ داد و بیضهٔ بغداد مرحبا ترانه های کودکانه : بخش اول
گرگه اومد تو گله
اتل متل توتوله عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۴۶۸
هرگز گله از دوست به محرم نفروشم طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۶
صبح محشر که من از خواب گران برخیزم ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۵۹
دارم ز جفای فلک آینه گون اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۳
ز بس کز سست پیوندی گهش صلحست و گه جنگست الهامی کرمانشاهی : خیابان چهارم
بخش ۱۸ - غنیمت گرفت ابراهیم اموال سپاه مصعب را
شنیدند این چون از آن حق پرست شاه نعمتالله ولی : مفردات
شمارهٔ ۲۵۳
وجود علم و عمل چون عطای حضرت اوست سعدی : باب اول در عدل و تدبیر و رای
در تغیر روزگار و انتقال مملکت
شنیدم که در مصر میری اجل جامی : سبحةالابرار
بخش ۷۳ - عقد بیست و دوم در قرب که عبارت است از استغراق وجود سالک در عین جمع به غیبت از همه چیز تا غایتی که از صفت قرب نیز
ای زده در صف دوران دم قرب فردوسی : ضحاک
بخش ۴
برآمد برین روزگار دراز سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵۵
ما جان فدای آن رخ نیکوش می کنیم مولوی : المجلس الثانی
من فوائده رزقنا الله من موائده
الحمدلله الذی اﻟﻒ بين عجائب الفطر، الغالب علی الکون بما قضی و قدر قسم المواهب علی البشرنافذ مشیتّه و انقاد کل جبار فی زمام الذل بحسن تقدیره و استکان کل کائن فی میادین صنعه و تدبيره احمده و الحمد مدعاه لزواید نعمه و اشکره و الشکر مستزید لغرائب کرمه، و اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و اشهد ان محمداً رسول الله الملک الخلاق المبعوث الی مکارم الاخلاق الباعث بحسن العمل، الناهی عن اتباع الهوی و الزلل صلی الله علیه و علی آله و اصحابه و ازواجه الطیبين الطاهرین و سلم تسلیماً کثيراً. عینالقضات همدانی : لوایح
فصل ۱۸۸
در عشق عاشق را تلوین بود و تمکین بود تلوین با بقاء صفت بود و تمکین در فناء صفت بود صاحب تلوین بخود قائم بود و صاحب تمکین بمعشوق قائم بود صاحب تلوین طالب و صاحب تمکین واصل بود مهتر کلیم صاحب تلوین بود اضافت فعل او بدو کردند وَلَمّا جاءَ مُوسی لِمیقاتِنا مهتر حبیب صاحب تمکین بوداضافت فعل او بخود کردند وَمارَمَیْتَ اِذْرَمَیْتَ وَلکِنَّ اللّهَ رَمی.. اما عاشق را هرچه در تلوین عشق بباد شود در تمکین عشق بدو باز رسد و این مقامی عالی است و درجه متعالی زیرا که در تمکین عشق عاشق بدرجۀ رسد که وصل و فراق و هستی و نیستی بنزد همت او یکسان بود و ادراک این سر نه آسان بود ای برادر معشوق را بخود نه وصال است و نه فراق چون عاشق در غلبۀ حال ازولایت خود بیرون افتد و از اوصاف خود فانی شود هر آینه بدو بقا یابد و از او لقا یابد چون از او لقا یافت و بقا بدو یافت چون درخود نگرد مقصود بیند بعد از آن او را از خود در خود نه فراق بود و نه وصال لَیْسَ عِنْدَ رَبِّکُم صَباحٌ وَلامَساءٌ. عطار نیشابوری : بخش سی و سوم
الحكایة و التمثیل
عاشقی میرفت سوی حج مگر