حافظ : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶
ماهی که نظیر خود ندارد به جمال
عطار نیشابوری : باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه
شمارهٔ ۵۰
هم عقل ز کُنْه تو نشان میجوید
عنصری بلخی : اشعار منسوب
شمارهٔ ۲۰
ای ترک بحرمت مسلمانی
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۱۱
بانگ برآمد ز خرابات من
مشتاق اصفهانی : ماده تاریخ
شمارهٔ ۲۱ - فتح قندهار
چو تیغ نادر دوران شهنشه ایران
یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۱۱۸ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نگاشته
سرکار حاجی را از همه چیز رستگانیم و بی همه چیز از بستگان، روز گذشته شامگه راهنمای راستین رازگشای راستان استادی شباهنگم مژده داد که پیش پوی جویندگان و پیش جوی پویندگان با همه بی نشانی از تو نامی بر زبان رانده و از در مهربانی نه اندیشه کاری با خویشتن خوانده. اختر بختم از این خوش نوید با همه مهر سوزی و تیره روزی تاب رخشندگی افزود، و مشت خاکم بدین فرخ امید با همه نیستی آب چشمه زندگی پرداخت. اگر اندیشه این بنده به خواست بار خدا بر خواست بار خدا پیشی نجست و نیروی مرگ پولاد پنجه بر بازوی آبگینه گوهر جان دستی پیشی نیافت، روز آدینه که نوبت آزادی است همراه بزرگ استاد خویش یا خود تنها سیم سیاه جان و خاک تباه تن را به فر زمین بوس فرگاه درویشانه شرم توده کیمیا و داغ سوده توتیا خواهم ساخت. چون خانه تاریک است و هنگام دریافت همایون دیدار نزدیک، دراز درائی را که جز زیان رامش و انگیز تیمار سودی نیست بر کران مانده، اگر رازی و نیازی هست هم در بزم بار دل به زبان بی زبانی راز خواهد گشود و باز خواهد نمود. مصرع: من چگویم یک رگم هشیار نیست. جاودان جان را از آن در دیری و دوری مباد، و دیده و گوش را از آن گفت شیوا و روی زیبا کری و کور.
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۲
خورشید ز رای مقتفی دارد نور
فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴
تا بر قرار حسنی دل بی‌قرار باشد
ایرانشان : کوش‌نامه
بخش ۲۶۱ - حرکت کوش و سپاه از آمل برای پیگار با سیاهان مازندران
از آمل روان گشت لشکر به راه
مولوی : دفتر پنجم
بخش ۸۸ - حکایت در بیان توبهٔ نصوح کی چنانک شیر از پستان بیرون آید باز در پستان نرود آنک توبه نصوحی کرد هرگز از آن گناه یاد نکند به طریق رغبت بلک هر دم نفرتش افزون باشد و آن نفرت دلیل آن بود کی لذت قبول یافت آن شهوت اول بی‌لذت شد این به جای آن نشست نبرد عشق را جز عشق دیگر چرا یاری نجویی زو نکوتر وانک دلش باز بدان گناه رغبت می‌کند علامت آنست کی لذت قبول نیافته است و لذت قبول به جای آن لذت گناه ننشسته است سنیسره للیسری نشده است لذت و نیسره للعسری باقیست بر وی
بود مردی پیش ازین نامش نصوح
ایرانشان : کوش‌نامه
بخش ۶۶ - پیوستن کوش به سپاه پدر
دل مرد دستور از او گشت شاد
صغیر اصفهانی : مثنویات
شمارهٔ ۸ - رؤیای صادقه
دوش مرا خواب به چشم پر آب
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۱۲
تیغ زبان لاف نباشد کمال را
نهج البلاغه : خطبه ها
خطبه منبريه
<mark class="format"> و من كلام له عليه‌السلام </mark> <mark class="format"> و فيه يبين سبب طلبه الحكم و يصف الإمام الحق </mark>
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۶
چشمت چو شهر غمزه را آرایش مژگان کند
میرزا آقاخان کرمانی : نامهٔ باستان
بخش ۸۲ - پادشاهی بهرام چوبینه
وزان روی بهرام یل با سپاه
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۹
دل رفت به سوی تو، همان سوی که شد ماند
فخرالدین عراقی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱
شاد کن جان من، که غمگین است
خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۵
رنج ما بردیم و گنج ارباب دولت برده‌اند
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۶
گفتم چشمم گفت که جیحون کنمش