اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۶۳ - الطریقة
خواهی که بزرگیت بود کوچک باش نهج البلاغه : حکمت ها
راه پیروزی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اَلظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ اَلْحَزْمُ بِإِجَالَةِ اَلرَّأْيِ وَ اَلرَّأْيُ بِتَحْصِينِ اَلْأَسْرَارِ مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶۵
یا ربا این لطفها را از لبش پاینده دار جویای تبریزی : مناقب
شمارهٔ ۲۴ - در نعت پیامبر صلی الله علیه و آله
شده است بسکه گزیدم ز زشتی اعمال عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۵۵۴
ای نه فلک ز خوشهٔ صنع تو دانه ای شاه نعمتالله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۳
گفتم که دلم گفت که ویران کنمش شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
قارا گون یولداشی
گل, آ کؤنول, خوش گؤرهلیم بو دمی, اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۰
تا نقاب از مهر رویش دور شد بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳
بهر سرچشمه کان آرام جان زد خرگهی آنجا صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۵۸
فکر جمعیت عبث دل را پریشان می کند مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۷۵
مر عاشق را ز ره چه بیمست؟ صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۰۰۷
ریخت از رعشهٔ خجلت به زمین ساغر خویش سعدی : غزلیات
غزل ۶۲۱
سرو ایستاده به چو تو رفتار میکنی ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸
آمد بهار و نوبت صحرا شد عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۵
در همه شهر خبر شد که تو معشوق منی نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۱۲ - آغاز داستان و نسب اسکندر
بیا ساقی آن آب حیوان گوار نجمالدین رازی : باب سیم
فصل چهاردهم
قال الله تعالی «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا». ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰
ای خوانده کتاب زند و پازند رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الآیة. از اول سورة تا اینجا اشارت است بفضل و لطف خداوند عزّ و جل با آشنایان و دوستان و این آیت اشارت است بقهر و عدل او با بیگانگان و دشمنان. و خداى را عزّ و جلّ هم فضل است و هم عدل، اگر عدل کند رواست ور فضل کند از وى سزاست، و نه هر چه در عدل رواست از فضل سزاست که هر چه از فضل سزاست در عدل رواست. یکى را بفضل بخواند و حکم او راست، یکى را بعدل براند و خواست او راست. نیک آنست که فضل بر عدل سالارست و عدل در دست فضل گرفتارست، عدل پیش فضل خاموش و فضل را حلقه وصال در گوش. سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۶
کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد
شمارهٔ ۶۳ - الطریقة
خواهی که بزرگیت بود کوچک باش نهج البلاغه : حکمت ها
راه پیروزی
<strong> وَ قَالَ عليهالسلام </strong> اَلظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ اَلْحَزْمُ بِإِجَالَةِ اَلرَّأْيِ وَ اَلرَّأْيُ بِتَحْصِينِ اَلْأَسْرَارِ مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶۵
یا ربا این لطفها را از لبش پاینده دار جویای تبریزی : مناقب
شمارهٔ ۲۴ - در نعت پیامبر صلی الله علیه و آله
شده است بسکه گزیدم ز زشتی اعمال عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۵۵۴
ای نه فلک ز خوشهٔ صنع تو دانه ای شاه نعمتالله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۳
گفتم که دلم گفت که ویران کنمش شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
قارا گون یولداشی
گل, آ کؤنول, خوش گؤرهلیم بو دمی, اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۰
تا نقاب از مهر رویش دور شد بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۳
بهر سرچشمه کان آرام جان زد خرگهی آنجا صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۵۸
فکر جمعیت عبث دل را پریشان می کند مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۷۵
مر عاشق را ز ره چه بیمست؟ صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۰۰۷
ریخت از رعشهٔ خجلت به زمین ساغر خویش سعدی : غزلیات
غزل ۶۲۱
سرو ایستاده به چو تو رفتار میکنی ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۷۸
آمد بهار و نوبت صحرا شد عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۲۵
در همه شهر خبر شد که تو معشوق منی نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۱۲ - آغاز داستان و نسب اسکندر
بیا ساقی آن آب حیوان گوار نجمالدین رازی : باب سیم
فصل چهاردهم
قال الله تعالی «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولا سدیدا». ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۰
ای خوانده کتاب زند و پازند رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا الآیة. از اول سورة تا اینجا اشارت است بفضل و لطف خداوند عزّ و جل با آشنایان و دوستان و این آیت اشارت است بقهر و عدل او با بیگانگان و دشمنان. و خداى را عزّ و جلّ هم فضل است و هم عدل، اگر عدل کند رواست ور فضل کند از وى سزاست، و نه هر چه در عدل رواست از فضل سزاست که هر چه از فضل سزاست در عدل رواست. یکى را بفضل بخواند و حکم او راست، یکى را بعدل براند و خواست او راست. نیک آنست که فضل بر عدل سالارست و عدل در دست فضل گرفتارست، عدل پیش فضل خاموش و فضل را حلقه وصال در گوش. سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۲۵۶
کام تا هست تو را کامروا نتوان کرد