شاه نعمتالله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۰
خاک در میخانه مگر بیخته اند مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱۴
از آتش عشق سردها گرم شود اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۹
هیچ نقاشی نیامیزد چنین رنگ، ای پسر اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۳۱
بسنگی دوستان را یاد میدار سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۹
ای زمعنی مر ترا صورت چو جان آراسته کلیم کاشانی : رباعیات
شمارهٔ ۷۴
عالم روشن ز شمع اقبالت باد ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۴۹ - سیر سلطان مصر
سیر سلطان مصر. امن و فراغت اهل مصر بدان حد بود که دکانهای بزازان و صرافان و جوهریان را در نبستندی الا دامی بر وی کشیدندی و کس نیارستی به چیزی دست بردن. مردی یهودی بود جوهری که سلطان را نزدیک بود او را مال بسیار بود و همه اعتماد جوهر خریدن بر او داشتند روزی لشکریان دست بر این یهودی برداشتند و او را بکشتند. چون این کار بکردند از قهر سلطان بترسیدند و بیست هزار سوار برنشستند و آن لشکر تا نیمه روز در میدان ایستاده بودند. خادمی از سرای بیرون آمد و بر در سرای ایستاد و گفت سلطان میفرماید که به طاعت هستید یا نه. ایشان به یکبار آواز دادند که بندگانیم و طاعت دار اما گناه کرده ایم. خادم گفت سلطان میفرماید که بازگردید. در حال بازگشتند و آن جهود مقتول را ابوسعید گفتندی پسری داشت و برادری. حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۶۸
بسته ست زبانم و بیان در سیر است جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
دلخسته آنزلف چو چوگان توام اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۷۱
نه مانند تو زیبایی ببینم صامت بروجردی : کتاب الروایات و المصائب
شمارهٔ ۲۷ - قضیه حضرت خلیل با نمرود
شنیدم حدیثی برون از عیوب مجد همگر : غزلیات
شمارهٔ ۸۱
ای دل چه اوفتادت کزما جدا فتادی حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۱
حال دل آسوده دلان سوخت دلم اسدی توسی : گرشاسپنامه
تزویج دختر شاه زابل با جمشید
بدین کار ما گفت یزدان گوا اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۹۰
کارت همه در جهان بسامان شده گیر صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۳
گفت دانا پدری با پسر از آگاهی فرخی سیستانی : قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید
شمارهٔ ۴ - همو راست
سیاه چشما! مهر تو غمگسار منست بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۹
ای باد صبح از پی آن نور دیده رو ادیب الممالک : فرهنگ پارسی
شمارهٔ ۲۴ - در شناسائی چهار سوی زمین
چار سوی کرانه گیتی ادیب الممالک : مقطعات
شمارهٔ ۱۷۳
گفتی ای دوست مرا با چه سمت می شمری
رباعی شمارهٔ ۱۱۰
خاک در میخانه مگر بیخته اند مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱۴
از آتش عشق سردها گرم شود اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۸۹
هیچ نقاشی نیامیزد چنین رنگ، ای پسر اهلی شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۸۳۱
بسنگی دوستان را یاد میدار سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۷۹
ای زمعنی مر ترا صورت چو جان آراسته کلیم کاشانی : رباعیات
شمارهٔ ۷۴
عالم روشن ز شمع اقبالت باد ناصرخسرو : سفرنامه
بخش ۴۹ - سیر سلطان مصر
سیر سلطان مصر. امن و فراغت اهل مصر بدان حد بود که دکانهای بزازان و صرافان و جوهریان را در نبستندی الا دامی بر وی کشیدندی و کس نیارستی به چیزی دست بردن. مردی یهودی بود جوهری که سلطان را نزدیک بود او را مال بسیار بود و همه اعتماد جوهر خریدن بر او داشتند روزی لشکریان دست بر این یهودی برداشتند و او را بکشتند. چون این کار بکردند از قهر سلطان بترسیدند و بیست هزار سوار برنشستند و آن لشکر تا نیمه روز در میدان ایستاده بودند. خادمی از سرای بیرون آمد و بر در سرای ایستاد و گفت سلطان میفرماید که به طاعت هستید یا نه. ایشان به یکبار آواز دادند که بندگانیم و طاعت دار اما گناه کرده ایم. خادم گفت سلطان میفرماید که بازگردید. در حال بازگشتند و آن جهود مقتول را ابوسعید گفتندی پسری داشت و برادری. حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۶۸
بسته ست زبانم و بیان در سیر است جمالالدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
دلخسته آنزلف چو چوگان توام اوحدی مراغهای : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۷۱
نه مانند تو زیبایی ببینم صامت بروجردی : کتاب الروایات و المصائب
شمارهٔ ۲۷ - قضیه حضرت خلیل با نمرود
شنیدم حدیثی برون از عیوب مجد همگر : غزلیات
شمارهٔ ۸۱
ای دل چه اوفتادت کزما جدا فتادی حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۱
حال دل آسوده دلان سوخت دلم اسدی توسی : گرشاسپنامه
تزویج دختر شاه زابل با جمشید
بدین کار ما گفت یزدان گوا اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۹۰
کارت همه در جهان بسامان شده گیر صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۱۳
گفت دانا پدری با پسر از آگاهی فرخی سیستانی : قطعات و ابیات بازماندهٔ قصاید
شمارهٔ ۴ - همو راست
سیاه چشما! مهر تو غمگسار منست بابافغانی : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۹
ای باد صبح از پی آن نور دیده رو ادیب الممالک : فرهنگ پارسی
شمارهٔ ۲۴ - در شناسائی چهار سوی زمین
چار سوی کرانه گیتی ادیب الممالک : مقطعات
شمارهٔ ۱۷۳
گفتی ای دوست مرا با چه سمت می شمری