شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۲۲
در آینهٔ وجود آدم
ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۲۸
پیوسته مرا ز غم تب و تاب
سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰
مردان همه عمر پاره بردوخته‌اند
جامی : یوسف و زلیخا
بخش ۴۴ - پرسیدن دایه از زلیخا سبب گداختن و سوختن وی را در مشاهده شمع جمال یوسف علیه السلام
زلیخا را چو دایه آنچنان دید
صابر همدانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰
مفتیان شهر را گر چشم ظاهر روشن است
صغیر اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸
جانا ز روی خویش بر افکن نقاب را
ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۲۶
فتادهایم ز غم روزگار درگرداب
ازرقی هروی : قصاید
شمارهٔ ۵۴
آسمان گون قرطه پوشید،آن چو ماه آسمان
خیام : درد زندگی [۲۵-۱۶]
رباعی ۲۳
چون حاصلِ آدمی درین جایِ دودَر،
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۴
روزی بت من مست به بازار برآمد
ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۲۵
اصحبوا العشق ایها الا صحاب
سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۷۰ - کمانگر
شوخ کمانگر من دل شد نشانه او
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۲۰
با سیخ مژه آمده آن یار سرابیده
قائم مقام فراهانی : نامه‌های عربی
از جانب ولیعهد مبرور به محمدعلی پاشای مصری نوشته
خیطاب یطلع من مطالع القدر و یشرق عن مشارق الصدر، فیبسط انوار الاشواق و یشرق اقطار الافاق الی من طلع فنشر الانوار و عزفی مصره فقصد الامصار فاضحی نیرا شارقا و خیرا فایقا حتی نشر الاعلام و نصر الاسلام وسل سیف الشهامه فاصفی ارض التهامه و قمع طغاه النجد و رفع عماد المجد و ضمن سلامه الحاج و آمن مسالک الفجاج، امیرالحرمین حائز الفخرین سابق ولاه العصر و سائق کماه النصر والی عراص مصر محمدعلی پاشا و فقه الله بما یشاء انه قد بلغ الینا من جمیل ذکرک وجلیل امرک ما تسر الطباع بو تلذ الاسماع عنه عرفنا مکانک فی انتصار الدین و اعانه المسلمین و رفع البدع البدیعه و اعلاء الشریعه الشریفه فهاج القلب شوق لایکون له فوق الکشف عما یکتم فی الفواد بما یکتب بالمداد، فارسلنا الیک رسولا امینا و اصحبناه کتابا مبینا ثم انه له ان قضی ما علیه و صدع بما امر بو انهی الیه قضی تحبه و لاقی ربه و وقع اصحابه عند الایاب فی فریق من طغاه الاعراب و عافهم العوائق اصابتهم الطوارق و حتی لم یصل الینا الجواب منک و لزوم تجدید المکاتبه الیک، فانتخبنا من خالص الامناء و صالحی الکبراء اعالی الخدام و قاده الکرام، عمده النجیاء العظام، حیدر علیخان و جددنا الکتاب و سددنا الخطاب لنعلم نبذه من صفاء الوداد لک و نجدد عهد الحب معک ویکفی میل القلب الیک و کمال الاعتماد علیک فان الله واقف بسرائر البال و الرسول یخبرک عن حقیقه الحال و لما کان رسولنا المشارالیه ممن یوثق بو یعتمد علیه لقیناه الامور و الاحول، او صیناه بما یقتضیه الحال و نسئل الله ان یجمعنا و ایاک فی ماده المشاهدات کما جمعنا توفیق المجاهدات و نستعین منه فی کل احوال و منه المبدا و الیه المآل. والسلام
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴۴۴
گر صفای حرم کعبه ز زمزم باشد
ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۲۱
دور از شاه خراسان در بلا
طبیب اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲
درماندگی خود بکه گوئیم خدا را
انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹
در دور تو کم کسی امان یابد
ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۲۰
سینه بشوی از علوم زاده سینا
فردوسی : پادشاهی بهرام گور
بخش ۴۰
سواری ز قنوج تازان برفت