رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۳۵ - بیدل دهلوی
نام شریفش مولانا عبدالقادر و نظیرش در عهد خود نادر. در آغاز شباب ازملازمت استعفا گزیده و در زاویهٔ خمول خزیده. به ترک و تجرید کوشید و بادهٔ توحید و معرفت نوشید. مرجع اهل کمال و ملجأ ارباب حال. در تحقیق یگانه و در تجرید مسلم اهل زمانه. مثنوی موسوم به محیط اعظم به زبان درویشان به بحر تقارب تخمیناً به قدر سه هزار بیت از ایشان دیده شده و دیوان مبسوطی نیز دارد. وفاتش در سنهٔ ۱۳۰۳ و این ابیات از آن جناب است: واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰
ملک است چو خانه یی که دردار فناست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۰
هر روز نو برآئی ای دلبر جان میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۶
دی با یاری بسوی گرمابه شدم ادیب الممالک : غزلیات
شمارهٔ ۱۲
ابوالفتح اسکندری گفته است میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۶
ای دست شکوه تو قوی از اقبال میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۶
چون خواست مرا دور جهان شعبده باز امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۱
ز خون دل که به رخسار ماجرای من است میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۶
از عمر به تنگم چو خلافت ز . . . بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۰۴
بسکه بیمارتو بر بستر غم یکرو ماند میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۰
یادم چو از آن عزم سفر می آید میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۹
دی چرخ که از بقا مبادش امید محتشم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۱۱۱ - وله ایضا
صاحب از راه خداوند زمین و آب کن میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۵
در عهد کفت کزوسخا می بارد سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۲۷ - در بیان آنکه لابد است که شیخ وسیلت گردد و رهبر، و بی شیخ ممکن نیست که کس بحق رسد و اگر ممکن بودی حق تعالی پیغامبران و مشایخ را نفرستادی و اگر نادراً کسی بی شیخ رسد، آنکه بواسطۀ شیخ رسد کاملتر باشد، و دلیل بر این شخصی هر روز خدای تعالی را چهل بار میدید و از سر مستی حال خود را بخلق میگفت. کاملی گفتش که اگر مردی برو ابایزید را یکبار ببین، او بجواب گفت که من خدای بایزید را هر روز چهل بار میبینم پیش ابایزید بچه روم. اوبازگفت که اگر مردی یکبار بایزید را ببین چون ماجری دراز کشید آن شخص عزم ابایزید کرد. بایزید را معلوم شد. در بیشۀ مهیب میگشت، از بیشه باستقبال آن طالب بیرون آمد. چون آن طالب ابایزید را بدید برنتافت، در حال بمرد. زیرا او خدا را بقدر قوت خود میدید. چون از آن قوت و مقام که بایز
صحبت شیخ به ز طاعتهاست میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۱
خواهم فلکت دگر مساعد گردد ترانه های کودکانه : بخش اول
موش موشک
موش موشکی چاق و سفید میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۵
جان چیست که گویمت بقربان توباد حسین خوارزمی : غزلیات، قصاید و قطعات
شمارهٔ ۲۵۴
روزم چو شب تیره شد از درد جدائی میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۵۹
دریای بلاخوی جبین دل ماست
بخش ۳۵ - بیدل دهلوی
نام شریفش مولانا عبدالقادر و نظیرش در عهد خود نادر. در آغاز شباب ازملازمت استعفا گزیده و در زاویهٔ خمول خزیده. به ترک و تجرید کوشید و بادهٔ توحید و معرفت نوشید. مرجع اهل کمال و ملجأ ارباب حال. در تحقیق یگانه و در تجرید مسلم اهل زمانه. مثنوی موسوم به محیط اعظم به زبان درویشان به بحر تقارب تخمیناً به قدر سه هزار بیت از ایشان دیده شده و دیوان مبسوطی نیز دارد. وفاتش در سنهٔ ۱۳۰۳ و این ابیات از آن جناب است: واعظ قزوینی : رباعیات
شمارهٔ ۲۰
ملک است چو خانه یی که دردار فناست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۵۲۰
هر روز نو برآئی ای دلبر جان میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۴۶
دی با یاری بسوی گرمابه شدم ادیب الممالک : غزلیات
شمارهٔ ۱۲
ابوالفتح اسکندری گفته است میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۰۶
ای دست شکوه تو قوی از اقبال میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۸۶
چون خواست مرا دور جهان شعبده باز امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۱
ز خون دل که به رخسار ماجرای من است میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۶
از عمر به تنگم چو خلافت ز . . . بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۰۴
بسکه بیمارتو بر بستر غم یکرو ماند میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۰
یادم چو از آن عزم سفر می آید میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۹
دی چرخ که از بقا مبادش امید محتشم کاشانی : قطعات
شمارهٔ ۱۱۱ - وله ایضا
صاحب از راه خداوند زمین و آب کن میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۵
در عهد کفت کزوسخا می بارد سلطان ولد : ولدنامه
بخش ۱۲۷ - در بیان آنکه لابد است که شیخ وسیلت گردد و رهبر، و بی شیخ ممکن نیست که کس بحق رسد و اگر ممکن بودی حق تعالی پیغامبران و مشایخ را نفرستادی و اگر نادراً کسی بی شیخ رسد، آنکه بواسطۀ شیخ رسد کاملتر باشد، و دلیل بر این شخصی هر روز خدای تعالی را چهل بار میدید و از سر مستی حال خود را بخلق میگفت. کاملی گفتش که اگر مردی برو ابایزید را یکبار ببین، او بجواب گفت که من خدای بایزید را هر روز چهل بار میبینم پیش ابایزید بچه روم. اوبازگفت که اگر مردی یکبار بایزید را ببین چون ماجری دراز کشید آن شخص عزم ابایزید کرد. بایزید را معلوم شد. در بیشۀ مهیب میگشت، از بیشه باستقبال آن طالب بیرون آمد. چون آن طالب ابایزید را بدید برنتافت، در حال بمرد. زیرا او خدا را بقدر قوت خود میدید. چون از آن قوت و مقام که بایز
صحبت شیخ به ز طاعتهاست میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۱
خواهم فلکت دگر مساعد گردد ترانه های کودکانه : بخش اول
موش موشک
موش موشکی چاق و سفید میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۵
جان چیست که گویمت بقربان توباد حسین خوارزمی : غزلیات، قصاید و قطعات
شمارهٔ ۲۵۴
روزم چو شب تیره شد از درد جدائی میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۵۹
دریای بلاخوی جبین دل ماست