قدسی مشهدی : رباعیات
شمارهٔ ۳۱۴
تا مهر توام به سینه مستور بود
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۹
چشمم از خواب پریشان، چشمه پر سنبلی است
نصرالله منشی : باب الزاهد وابن عرس
بخش ۳
پارسا مردی بود و در جوار او بازارگانی بود که شهد و روغن فروختی، و هر روز بامداد قدری از بضاعت خویش برای قوت او بفرستادی. چیزی ازان بکار بردی و باقی در سبویی می‌کردی و در طرفی از خانه می‌آویخت. بآهستگی سبوی پر شد. یک روزی دران می‌نگریست. اندیشید که: «اگر این شهد و روغن بده درم بتوانم فروخت، ازان پنج سرگوسپند خرم، هرماهی پنج بزایند و از نتایج ایشان رمها سازم و مرا بدان استظهاری تمام باشد، اسباب خویش ساخته گردانم و زنی از خاندان بخواهم؛ لاشک پسری آید، نام نیکوش نهم و علم و ادب درآموزم، چون یال برکشد اگر تمردی نماید بدین عصا ادب فرمایم. این فکرت چنان قوی شد و این اندیشه چنان مستولی گشت که ناگاه عصا برگرفت و از سر غفلت بر سبوی زد، درحال بشکست و شهد و روغن تمام بروی او فرو دوید.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۸
راحت کونین در زیر سر بیگانگی است
خیام : دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸]
رباعی ۱۲۶
از درسِ علوم جمله بگریزی بِهْ،
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۷
دوستی با کورفهمان حجت نادیدگی است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۶
عمر شمع صبح و لطف بی بقای او یکی است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۵
در بهارستان یکرنگی شراب و خون یکی است
رضی‌الدین آرتیمانی : مقطعات و غزلیات ناتمام
۶
شدم صیدی که نتوان زد تغافل
سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵۵
گر بدگویی ترا بدی گفت ای ماه
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۱
ساقی بخرابات اگر گام نهم
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۴
روی کار دیگران و پشت کار من یکی است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۸۴
عالم مکار با ارباب عقبی دشمن است
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴
سبب عاشقان نه نیکوییست
سعدی : باب هشتم در آداب صحبت
بخش ۵۶
معصیت از هر که صادر شود ناپسندیده است و از علماء ناخوبتر که علم سلاح جنگ شیطانست و خداوند سلاح را چون به اسیری برند شرمساری بیش برد.
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۳
شد چو عالمگیر غفلت، جاهل و دانا یکی است
رشیدالدین میبدی : ۶- سورة الانعام‏
۱۵ - النوبة الثانیة
قوله تعالى: وَ ذَرُوا ظاهِرَ الْإِثْمِ وَ باطِنَهُ کردار آدمى دو طرف دارد: یک طرف بدل پیوسته، آن را نیت گویند، و یک طرف بتن پیوسته، آن را عمل گویند.
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
از خصمی مردمان مرا حال نکوست
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۲
زان قد نازآفرین در هر دلی اندیشه ای است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۹۱
لب چو گردد خالی از عقد سخن، خمیازه ای است