یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۱۱۳ - به دوستی نگاشته
ندانم پیر راه و روند آگاه شبلی بغدادی یا بزرگی دیگر از خود رسته به خدا پیوسته جز نزدیکان از همه دور، جز بینایان از همه کور، روزی بر سر انجمن گفت همی دانستن خواهم تا حجاج یوسف با آن مغز تیره هش و خوی خیره کش که خون بی گناهانش آب جوی بود و مغز درویشان خاک کو، گاه جان سپردن چه بر زبان راند و سرود باز پسینش دم مردن چه بود؟ یکی از یاران بارش گفت: بودم و دیدم یا جستم و شنیدم به ناخوبتر اندازی جان همی داد، و مهربان مادرش انباز گریه و زاری و دمساز ناله و سوگواری همی زیست. در آن بی هوشی به خود باز آمد و آسیمه سر و آشفته جان چشم و گوش فراز افکند. مادر را موی گشاده و روی گره دید و انباشته درد و رنجی فراوان و فره. پرسیدش این روی شخوده و موی گشوده چیست و فریاد آسمان پوی و اشک آسکون جوش کدام؟ گفت همانا به خواب اندری که بیچارگان از ستم بارگی های تو چه دیدند و از آن خون خوارگی ها رسته و بسته چه کشیدند، سنگی در همه دشت کجاست تا از تیغ الماس زنگت گونه بیجاده و یاقوت نیافت و خاری در همه هامون کو که از زخم ناوک جان شکارت باغ سوری و راغ آذرگون نرست. با آن مایه شورانگیختن و خون ریختن بر تو بار خدا با همه بخشایش چشم آمرزگاری ندارم و به کیفر آن پرده دری ها که کمینه دریدگی آن صد هزار جامه جان است امید پرده داری، رباعی:
هلالی جغتایی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۶
گر نیست جام گلگون، خوش نیست دور لاله
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۱۰
در هیچ جا هرگز نشد بیند ترا تنها کسی
امیر پازواری : سه‌بیتی‌ها
شمارهٔ ۲۰
دْ دَسْت که یکی زلفْ بَرْسه کساته
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۹
زهدم افسرده خوشا وقت قدح پیمائی
سعدی : باب چهارم در فواید خاموشی
حکایت شمارهٔ ۳
جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت و طبعی نافر چندان که در محافل دانشمندان نشستی زبان سخن ببستی باری پدرش گفت ای پسر تو نیز آنچه دانی بگوی گفت ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم.
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۸
برنگ ذره‌ام سرگرم مهر عالم‌افروزی
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۰۳
بیحاصلی‌ام بست به‌ گردن خم پیری
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۷
خوشا مستی و عشق نازنینی
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۶
خوش آنساعت که بی‌خشم و غضب با ما تو بنشینی
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۱۵۱۷
زبان شکوه اگر همچو خار داشتمی
فصیحی هروی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷
خنده می‌بینی ولی از گریه دل غافلی
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۲۷۵
خوبون و خجیرونْ دیمه بیشماری
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۵
نباشد آتشی سوزنده‌تر از آتش دوری
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۱۴
زبس به خلوت حسن توبارآینه است
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۴
گمان دارد ز ناز و سرکشی گل میکند کاری
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۷
نماید خرمن آزادگان چون رنگ کاهی را
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۳
رهبر باوست هر نقش از کارگاه هستی
آرایه های ادبی : آرایه های لفظی
واج آرایی (نغمه حروف)
تکرار یک واج (صامت یا مصوت) است، در کلمه های یک مصراع یا یک بیت یا عبارت نثر به گونه ای که کلام را آهنگین می کند و آفریننده ی موسیقی درونی باشد و بر تاثیر سخن بیافزاید این تکرار آگاهانه ی واج ها را «واج آرایی» گویند. مثال: خیزید و خز آرید که هنگام خزان است باد خنک از جـانب خـوارزم وزان اسـت توضیح: در این بیت تکرار واج « خ » و « ز » باعث ایجاد موسیقی درونی شده است. توجه: در زبان فارسی بیست و نه واج داریم / (بیست و سه صامت و شش مصوت) صامت ها همان حروف الفبای فارسی هستند و مصوت ها « ـــ » و « ا » ، « ی » ، « و » می باشند.
مشتاق اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۲
ناکرده عمل ایکه طلبکار بهشتی