کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۷
مه ما هست چارده ساله
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۲
دیده ام در دل و جان روی تو را دزدیده
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۶۴
ماده گفتا: هیچ شرمت نیست، ویک
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۹
بسته ام زنار کبری بر میان
عارف قزوینی : تصنیفها
شمارهٔ ۱۰ - از خون جوانان وطن لاله دمیده
عارف قزوینی در دیوان خود و در مقدمه‌ای بر این تصنیف، آورده‌است:
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۵۱
تا به کی مردم چشمم هدف خار بود؟
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۴
من درد کش باده صهبای الستم
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۵
نظر دارد بسوی ما شه عیار تنها یک
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷۳
دارد از جان و دل ما لعل او صد گونه رنگ
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۸
بررخ جامع میان خلق و حق
کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۴
ای که تو دلتنگی از گریه دلت وا می شود
جمال‌الدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۹۲
نی رای تو بر سر عنایت کردن
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۴۹
می توان با همت سرشار از دنیا گذشت
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۵۱
از اضافات کرده ایم اسقاط
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۴
هر که جویای کریم آمد کرم می بایدش
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۰۳
هر شب بت من به وقت باد سحری
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳۲
حق دمید اندر تن آدم نفس
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷
صبح صادق حجاب صانع شد
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۴
حبذا مستی که در میخانه ساغر میکشد
کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۹
زلف تو شب به دیده دیدار در رود