نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۴۲۹
همیشه تار و پود کار ناهموار می بستم
کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۱
در صف دلها غم تو صدرنشین است
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۷۸۱
روی دلی چو غنچه ز بلبل ندیده ام
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۳۶
ای مونس ما خواجه ابوبکر ربابی
عطار نیشابوری : باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد
شمارهٔ ۱۲
دل را که هزار باره در خون کشمش
باقر فداغی لارستانی : دوبیتی‌ها
شمارۀ ۷۱
چرا باقر کنی بر من بهانه
سنایی غزنوی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۸۰ - در ترغیب مردان به احتراز از زنان دلفریب
زیبد ار بی مایه عطاری کند پیوسته یار
عین‌القضات همدانی : لوایح
فصل ۸۳
عشق بحدی برسد که عاشق دوست معشوق را دوست گیرد و در دشمنی دشمن او آمیزد همانا که این معنی در عالم مودت بود چون بِخُلَّت رسد روی از همه بگرداند فَانهُمْ عَدُولیٌ اِلّا رَبَ العالَمین و چون بمحبت رسد ازوجود هر موجود بیزار شود اِنی بَریٌ مِمّا تُشرکون اَی فی الْوُجودِ مَعَهُ و چون بعشق بی شعور شود و در پرتو آن نور شود درین بیشعوری نظر از محبوب و محبه برخیزد آن را که بود برخود بود و این سری عظیم است ذوق درباید تا فهم شود و روا بود که عشق بحدی برسد که عاشق را غیور کند ودر غیرت ناصبور کند دوست او را دشمن گیرد و دشمن او را دوست دارد عجب نخواهد که کسی نامش بر زبان راند چون خواهد که کسی دیگرش دوست دارد و آنچه شبلی قَدّسَ اللّهُ روحَهُ در نهایت مقامات هر که حق را یاد کردی او سنگی بر دهان او زدی از غیرت سر این معنی است عاشق کی طاقت آن دارد که کسی در محل نظر او شریک شود:
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۳۷
هزاران آه ازان خواری، که چون می‌راندی از بزمم
کسایی مروزی : ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت
شمارهٔ ۱۳
لاله به غَنجار ، سرخ کرده همه روی
احمد شاملو : هوای تازه
غزلِ بزرگ
همه بت‌هایم را می‌شکنم
محمد بن منور : ابیات
بخش ۳
وقتی قوّال در پیش شیخ ما این بیت می‌گفت:
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۷۸
ما نه آنیم که ما را به زبان باید جست
کمال‌الدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۲۸۷
گل خواست که چون روی تو زیبا باشد
بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۲۴
هزار آینه با خود دچار کردم و دیدم
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۱۴
درخت و آتشی دیدم، ندا آمد که جانانم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۸۰
افتاد مرا با لب او گفتاری
الهامی کرمانشاهی : خیابان سوم
بخش ۷۷ - خطبه ی حضرت ام کلثوم علیه السلام و مخاطبه اش با کوفیان
بمویید یک لخت و آنگاه گفت
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۹۸۹
جنتی کرد جهان را ز شکر خندیدن
امیرشاهی سبزواری : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۲
دولت وصلش میسر کی شود بی جستجوی؟