صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۸
دست شستن ز بقا آب حیات است ترا مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۴۱
گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی سعدی : غزلیات
غزل ۵۲۸
یاد میداری که با من جنگ در سر داشتی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۴۸
ندارد ساز این محفل مخالف پرده آهنگی امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۳۰
باز شب افتاد و ما را دل همان جا شد که بود رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۶ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ قالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ» الآیة.... ابتداء بلاء یوسف خوابى بود که از خود حکایت کرد: «إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً»، و سبب نجات وى هم خوابى بود که ملک مصر دید گفت: «إِنِّی أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ» تا بدانى که کارها بتقدیر و تدبیر خداست و در کار رانى و کار سازى یکتاست، هر چند سببها پیداست، اما با سبب بماندن خطاست. محمد بن منور : باب اول - در ابتداء حالت شیخ
بخش ۴
و شیخ ما بوسعید قدس اللّه روحه العزیز قرآن از بومحمد عنازی آموخته است و او امام باورع و متقی بوده است و ازمشاهیر قرآی خراسان و خاکش بنساست رحمة اللّه علیه. شیخ گفت در کودکی، در آن وقت که قرآن میآموختیم، پدرم بابوبوالخیر به نماز آذینه میبرد ما را. در راه مسجد پیرابوالقسم بشر یاسین پیش آمد و او از مشاهیر علماء عصر و کبار مشایخ دهر بوده است و نشست او در میهنه بودست، شیخ گفت چون ما را بدید گفت: یا اباالخیر این کودک از آن کیست؟ پدرم گفت از آن ماست. نزدیک ما آمد، و بر سر پای بنشست، و روی بروی ما باز نهاد، و چشمهای وی پر آب گشت. پس گفت یا اباالخیر ما مینتوانستیم رفت از این جهان، که ولایت خالی میدیدیم، و این درویشان ضایع میماندند، اکنون کی این فرزند ترا دیدیم ایمن گشتیم، کی ولایتها را ازین کودک نصیب خواهد بود. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۸۲
مکش رنج تأمل گر زیان خواهی و گر سودی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۸
برخود مشکن تا همه تن رنگ نگردی رشیدالدین میبدی : ۱۱- سورة هود - مکیة
۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً درین نشانى است، لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ او را که از عذاب آن جهانى ترسان است، ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ آن روز روزى است که آن را مردمان فراهم خواهند آورد، وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ (۱۰۳) و آن روز روزى است که داور و داده و دادخواه حاضر. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۷
خیالت هر کجا تمهید راحتپروری کردی صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹
هر که در زنجیر آن مشکین سلاسل ماند، ماند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۶
اگر با پای سروی سعی آهم رهبری کردی سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۳۲۲ - دیگ ریز
دیگریز امرد که باشد روی او مانند ماه مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷
بنشستهام من بر درت تا بو که برجوشد وفا بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۴
نیاز جلوه دارم حیرت آیینه پروردی نهج البلاغه : خطبه ها
جایگاه امير المؤمنين عليه السلام و لزوم اطاعت از او
<strong> و من كلام له عليهالسلام </strong> <strong> ينبه فيه على فضيلته لقبول قوله و أمره و نهيه </strong> وَ لَقَدْ عَلِمَ اَلْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآله أَنِّي لَمْ أَرُدَّ عَلَى اَللَّهِ وَ لاَ عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي اَلْمَوَاطِنِ اَلَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا اَلْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا اَلْأَقْدَامُ نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اَللَّهُ بِهَا بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۲
خوش آن ساعت که چون تمثال از آیینهٔ فردی نهج البلاغه : نامه ها
نامه به عبد الله بن عباس در بیان جایگاه مقدرات الهى
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى عبد الله بن العباس </strong> أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ لَسْتَ بِسَابِقٍ أَجَلَكَ وَ لاَ مَرْزُوقٍ مَا لَيْسَ لَكَ بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۶۸
چه دارم در نفس جز شور عمر رفته از یادی
غزل شمارهٔ ۴۸۸
دست شستن ز بقا آب حیات است ترا مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۴۱
گیرم که نبینی رخ آن دختر چینی سعدی : غزلیات
غزل ۵۲۸
یاد میداری که با من جنگ در سر داشتی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۴۸
ندارد ساز این محفل مخالف پرده آهنگی امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۶۳۰
باز شب افتاد و ما را دل همان جا شد که بود رشیدالدین میبدی : ۱۲- سورة یوسف- مکیة
۶ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «وَ قالَ الْمَلِکُ إِنِّی أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ» الآیة.... ابتداء بلاء یوسف خوابى بود که از خود حکایت کرد: «إِنِّی رَأَیْتُ أَحَدَ عَشَرَ کَوْکَباً»، و سبب نجات وى هم خوابى بود که ملک مصر دید گفت: «إِنِّی أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ» تا بدانى که کارها بتقدیر و تدبیر خداست و در کار رانى و کار سازى یکتاست، هر چند سببها پیداست، اما با سبب بماندن خطاست. محمد بن منور : باب اول - در ابتداء حالت شیخ
بخش ۴
و شیخ ما بوسعید قدس اللّه روحه العزیز قرآن از بومحمد عنازی آموخته است و او امام باورع و متقی بوده است و ازمشاهیر قرآی خراسان و خاکش بنساست رحمة اللّه علیه. شیخ گفت در کودکی، در آن وقت که قرآن میآموختیم، پدرم بابوبوالخیر به نماز آذینه میبرد ما را. در راه مسجد پیرابوالقسم بشر یاسین پیش آمد و او از مشاهیر علماء عصر و کبار مشایخ دهر بوده است و نشست او در میهنه بودست، شیخ گفت چون ما را بدید گفت: یا اباالخیر این کودک از آن کیست؟ پدرم گفت از آن ماست. نزدیک ما آمد، و بر سر پای بنشست، و روی بروی ما باز نهاد، و چشمهای وی پر آب گشت. پس گفت یا اباالخیر ما مینتوانستیم رفت از این جهان، که ولایت خالی میدیدیم، و این درویشان ضایع میماندند، اکنون کی این فرزند ترا دیدیم ایمن گشتیم، کی ولایتها را ازین کودک نصیب خواهد بود. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۸۲
مکش رنج تأمل گر زیان خواهی و گر سودی بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۸
برخود مشکن تا همه تن رنگ نگردی رشیدالدین میبدی : ۱۱- سورة هود - مکیة
۹ - النوبة الاولى
قوله تعالى: إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً درین نشانى است، لِمَنْ خافَ عَذابَ الْآخِرَةِ او را که از عذاب آن جهانى ترسان است، ذلِکَ یَوْمٌ مَجْمُوعٌ لَهُ النَّاسُ آن روز روزى است که آن را مردمان فراهم خواهند آورد، وَ ذلِکَ یَوْمٌ مَشْهُودٌ (۱۰۳) و آن روز روزى است که داور و داده و دادخواه حاضر. بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۷
خیالت هر کجا تمهید راحتپروری کردی صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹
هر که در زنجیر آن مشکین سلاسل ماند، ماند بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۶
اگر با پای سروی سعی آهم رهبری کردی سیدای نسفی : شهر آشوب
شمارهٔ ۳۲۲ - دیگ ریز
دیگریز امرد که باشد روی او مانند ماه مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷
بنشستهام من بر درت تا بو که برجوشد وفا بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۴
نیاز جلوه دارم حیرت آیینه پروردی نهج البلاغه : خطبه ها
جایگاه امير المؤمنين عليه السلام و لزوم اطاعت از او
<strong> و من كلام له عليهالسلام </strong> <strong> ينبه فيه على فضيلته لقبول قوله و أمره و نهيه </strong> وَ لَقَدْ عَلِمَ اَلْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ صلىاللهعليهوآله أَنِّي لَمْ أَرُدَّ عَلَى اَللَّهِ وَ لاَ عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي اَلْمَوَاطِنِ اَلَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا اَلْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا اَلْأَقْدَامُ نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اَللَّهُ بِهَا بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۷۲
خوش آن ساعت که چون تمثال از آیینهٔ فردی نهج البلاغه : نامه ها
نامه به عبد الله بن عباس در بیان جایگاه مقدرات الهى
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى عبد الله بن العباس </strong> أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ لَسْتَ بِسَابِقٍ أَجَلَكَ وَ لاَ مَرْزُوقٍ مَا لَيْسَ لَكَ بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۶۶۸
چه دارم در نفس جز شور عمر رفته از یادی