ترانه های کودکانه : بخش اول
بازیچه های بچه ها
آی بادبادک!
نظامی گنجوی : هفت پیکر
بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار
لعل پیوند این علاقه در
جامی : تحفة‌الاحرار
بخش ۴۴ - مقاله دوازدهم در شرح حال علمای از عمل دور و سف های به جهل و جدل مغرور
ای علم علم برافراخته
مولوی : دفتر چهارم
بخش ۲۸ - نیت کردن او کی این زر بدهم بدان هیزم‌کش چون من روزی یافتم به کرامات مشایخ و رنجیدن آن هیزم‌کش از ضمیر و نیت او
آن یکی درویش هیزم می‌کشید
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۲۶
عید من باشد گرفتاری به یار تازه ای
مولوی : دفتر ششم
بخش ۲۶ - داستان آن شخص کی بر در سرایی نیم‌شب سحوری می‌زد همسایه او را گفت کی آخر نیم‌شبست سحر نیست و دیگر آنک درین سرا کسی نیست بهر کی می‌زنی و جواب گفتن مطرب او را
آن یکی می‌زد سحوری بر دری
نظامی گنجوی : لیلی و مجنون
بخش ۳۲ - آگاهی مجنون از مرگ پدر
روزی ز قضا به وقت شبگیر
رشیدالدین وطواط : رباعیات
شمارهٔ ۷ - در مدح وزیر
شطرنج وزارت تو فرزین طلبست
هجویری : بابٌ ذکر ائمّتهم مِنْ أتباعِ التّابعین
۵۴- ابواسحاق ابراهیم بن احمد الخوّاص، رضی اللّه عنه
و منهم: سرهنگ متوکلان، و سالار مستسلمان، ابواسحاق ابراهیم بن احمد الخواص، رضی اللّه عنه
سنایی غزنوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۷
ای رخ تو بهار و گلشن من
نهج البلاغه : نامه ها
وصيت امام عليه السلام به فرزندانش پس ازضربت ابن ملجم
<strong> و من وصية له عليه‌السلام للحسن و الحسين عليهماالسلام لما ضربه ابن ملجم لعنه الله </strong>
نظامی گنجوی : مخزن الاسرار
بخش ۵۵ - داستان جمشید با خاصگی محرم
خاصگی ای محرم جمشید بود
عثمان مختاری : شهریارنامه
بخش ۹۰ - نامه فرستادن زال زر به نزد ارده شیر و به مدد طلبیدن گوید
چه از ساز آن باره پرداخت زال
مولوی : دفتر اول
بخش ۵۴ - اعتراض نخچیران بر سخن خرگوش
قوم گفتندش که ای خر، گوش دار
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۰
به زبان خرد این نکته صریح است صریح
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳
به هویت چو اوست با اسما
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۹۹۰
در کهنسالی نفس را راست نتوان ساختن
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۵۳
تا خیال لب لعل تو مرا در سر بود
اهلی شیرازی : تواریخ
شماره ۴۵ - تاریخ وفات فخرالدین عادل
فخر دین عادل بیمثل که در حفظ کلام
رشیدالدین میبدی : ۵۰ - سورة ق‏
۲ - النوبة الاولى
قوله تعالى: وَ جاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ، آورد مستى مرگ کار راست و داد پاک، ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ (۱۹) این آن کار و روز است که همه عمر از آن دور باز میشدى.